دخترباغبان

#دختر_باغبان 🌱

#پارت_93

+یونگی......

ــ خفه شو(عصبی

+محکم دست لونا رو گرفتم و وارد ماشین شدیم انتظار داشتم که شاید حداقل جیمین یکمی ازمون طرفداری کنه ولی نه بدتر از یونگی‌ دادو بیداد میکرد.
یونگی هم با سرعت زیاد ماشین رو می‌روند.
محکم دستای لونا رو گرفته بودم چون مث سگ از سرعت زیاد ماشین میترسیدم و بیشتر از یونگی چون معلوم نبود که وقتی رسیدیم میخواد باهام چیکار کنه.

بعد از ۱۵مین رسیدیم.

ــ گمشین پایین(داد

+از ماشین پیاده شدم که یونگی محکم دستمو گرفت و برد توی عمارت.

ــ مگه بهت نگفتم نه باید خونه باشی.

+حواسمون به ساعت نبود.

ــ هر دفعه که رفتی بیرون جوابت همین بوده من چند بار بهت بگم چرا نمیفهمی اگه اون بیرون کسی باهات کاری میکرد میخواستی من چیکار کنم هااا(داد

،+م.......

ــ ببند فقط صداتو نمیخوام بشنوم حالا هر جایی که دلت میخواد بری برو فقط نمیخوام ببینمت(عصبی

+یونگی رفت توی اتاق و محکم درو بست.
آروم با قدم های لرزون در عمارت رو باز کردم و وارد حیاط شدم لونا و جیمین با دیدن من دوییدن سمتم.

لونا:ا/ت خوبی چرا اینجوری شدی؟

+هیچیم نیست.

جیمین: چطور هیچیت نیست الان داری کجا میری؟

+میرم پیش بابام.

لونا:بنظرت بری پیش بابات دیگه می‌ذاره پاتو پیش یونگی بذاری.

+خودش دیگه نمی‌خواد که منو ببینه بهتره دیگه جلو چشماش نباشم.

ادامه دارد...............🌱
دیدگاه ها (۰)

#دختر_باغبان 🌱#پارت_94لونا: مزخرف نگو ب.........+بهتره برین ...

#دختر_باغبان #پارت_95+باشه آروم سرمو انداختم پایین که با دست...

#دختر_باغبان #پارت_92+آخه کدوم خری ساعت چهار توی این گرما می...

#دختر_باغبان #پارت_91+خبجیمین:هیچی ولش.+سه ساعته نگهم داشتی ...

جیمین فیک زندگی پارت ۷۹#

Part:25_________________________لونا: هرکاری بگی انجام میدمج...

𝑷𝒂𝒓𝒕 𝟐( یک روانی ) ویو جیمین ا.ت رو آوردن و توی زیر زمین عما...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط