شکلات تخته ای

شکلات تخته ای

پارت ۱۵

لیوان و توی سینک گزاشتم و خواستم برم بیرون که سینه به شکم کسی شدم والا همچین هیکلش مثل گوریل بود که در مقابلش جوجه بودم دماغم و گرفتم و در حالی که میمالیدمش فحش های کمر به پایین ام و شروع کردم اونم مثل بز مونده بود و هیچ کاری نمی‌کرد
یه دفعه یه لامپ بالا سرم روشن شد
گوریل بز نما
خودشه تهیونگ

انگار طلسمی چیزی شکوندم چون به حرف اومد

تهیونگ: نمیدونستم از این چیزا بلدی

یکم به مخم فشار آوردم
اها فحش ها رو میگه نیشخندی زدم و گفتم

ا.ت: تو عمل کردنشم عالیم

تهیونگ : اوم یعنی تو سکس؟

با دهن باز نگاهش کردم و تا خواستم اعتراض کنم با کاری که کرد خفه شدم
همونطور که میبوسیدم از رونای لختم .رفت و بلندم کرد وبه سمت میز رفت روی میز نشوندم و با مکثی لباش و ازم جدا کرد
چند ثانیه ای خیره نگاهم کرد و بعد سرشو خم کرد و برد توی گردنم و شروع کرد به مک زدن که کارش باعث شد آه کوچیکی از بین لبام فرار کنه
همونطور که گردنم و مارک می‌کرد دستاش از روی رونای لختم به بالا کشیده میشد
تیشرت و گرفت و کمی بالا کشیدش
سرش و از گردنم جدا کرد و به سمت شکمم رفت و شروع کرد به بوسیدن شکمم
همونطور میومد بالا و لباش و روی تنم میکشید
تیشرت و با یه حرکت از تنم در آورد و پرت کرد که افتاد روی اپن
حالا من تنها با یه شورت سفید جوجه ای جلوش بودم بدون هیچ سوتینی
کمی ازم فاصله گرفت و تیشرت و در آورد
دوباره بهم نزدیک شد
پایین تنش و چسبوند یه پایین تنم
که باعث شد آه عمیقی بکشم و به موهاش چنگ بندازم
سرش و بالا کشیدم و شروع کردم به بوسیدنش
مشغول بوسیدنش بودم که صدای زیپ شلوارش و بعد جر خوردن شورتم توی گوشم پیچید
آروم خودشو مالید بین پاهام
از شدت تحریک شدگی خودم و بهش چسبوندم و ناخنام و توی گوشتش فرو کردم

ا.ت: اآه لطفا تهیونگ

تهیونگ: چی کار کنم؟چی میخوای؟

ا.ت: آه خودت آ مید ه ونی

تهیونگ: بهم بگو چی میخوای عروسک

ا.ت: من و بکن لعنتی آهههههههههه

ا.ت: وات د فاک روانی آه مشکلت چیه ها آهه

از شدت بزرگیش داشتم جر میخوردم اما لذتی که داشتم اون حس پرشدگی که داشتم نمیذاشت به درد فکر کنم

آروم آروم خودش و داخلم حرکت داد
بعد چند دقیقه که جا باز کردم محکم تر داخلم ضربه میزد
دیگه حتی میز ام باهام تکون می‌خورد

ا.ت: آه من آ من دارم آهههه

با آهی که ش
کشیدم آبم خالی شد
بی حال شده بودم و خمار خواب
ضربه های تهیونگ محکم تر و سریع تر شده بود بعد چند لحظه ارضا شد آبش و داخلم خالی کرد
آنقدر خمار بودم که چشمام خود به خود بسته شد
دیدگاه ها (۳)

مثلا عضو شی زیاد شیم🥺🥺https://splus.ir/vanshatbts

شکلات تخته ای پارت ۱۶آروم چشمام و باز کردم و روی تخت نشستم ک...

به این پست سر بزنید😊فیک جدیدمه https://wisgoon.com/pin/56463...

شکلات تخته ایپارت ۱۴ به سمت پیست رقصی که حالا کاملا خالی بود...

تکپارتی درخواستی اسمات از ته ته

شوهر دو روزه. پارت۷۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط