تو بمانی در نارم

تـــو بمانی در ڪنارم
جـاڹ فدایت می‌ڪنم
روز وشب هر لحظہ‌
بی‌پروا هوایت می‌ڪنم
ایڹ دڸ مڹ مثڸ چترے
سایہ بـانت می‌شود
بـا نڪَاهم هر زمـاڹ
در دڸ صدایت می‌ڪنم.
دیدگاه ها (۲)

راستش را بخواهی ..من روی آمدنت حساب کرده امباید بیایی و روی ...

در بعضی طوفانهای زندگی، کم کم یاد میگیری که نباید توقعی داشت...

نمی دانم با کدام فصل آمده ایکه حتی ترش یا کال بودنت قسمت من...

نـــــه!هوا سرد نیست!سرمای کلامت،دیوانه ام میکندبی رحم!شوق ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط