عشق مافیایی من
"عشق مافیایی من "
#part68
خم شدمو لپشو گاز گرفتم که جیغش هوا رفت با خنده سرمو عقب کشیدم با دستشو لپشو ماساژ میداد و زیر لب چیزایی غرغر میکرد
با خنده موهاشو به هم ریختم
+بخواب دیگه فردا کلی کار دارم
باشه ای گفت که سفت تر بغلش کردم
+پس فردا برمیگردیم
سرشو بلند کرد ادامه دادم
+وسیله هاتو جمع کن
_باشه
چشامو بستم تو عالم بیخبری غرق شدم
صبح با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم زود خاموشش کردم که ات بیدار نشه سر ات رو اروم از بازوم برداشتم و رو بالشت گذاشتم از تخت پایین اومدم
بعد برداشتن حولم به سمت حموم رفتم
بعد از یه دوش اساسی حولمو به کمرم بستم و با یه حوله دیگه آب موهامو گرفتم از حموم خارج شدم ات تو اتاق نبود و این یعنی حتما طبقه پایین باشه
جلو میز آرایشی نشستم و با سشوار مشغول خشک کردن موهام شدم
دکمه های پیرهنش سیاهمو بستمو دکمه بالاییشو باز گذاشتم عطر تلخمو به گردنمو مچ دستم زدم
بعد برداشتن ساعت و گوشیم از اتاق خارج شدم
همینطور که از پله ها پایین میرفتم ساعتمو دستم انداختم
به سمت آشپزخونه رفتم که دیدم
#part68
خم شدمو لپشو گاز گرفتم که جیغش هوا رفت با خنده سرمو عقب کشیدم با دستشو لپشو ماساژ میداد و زیر لب چیزایی غرغر میکرد
با خنده موهاشو به هم ریختم
+بخواب دیگه فردا کلی کار دارم
باشه ای گفت که سفت تر بغلش کردم
+پس فردا برمیگردیم
سرشو بلند کرد ادامه دادم
+وسیله هاتو جمع کن
_باشه
چشامو بستم تو عالم بیخبری غرق شدم
صبح با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم زود خاموشش کردم که ات بیدار نشه سر ات رو اروم از بازوم برداشتم و رو بالشت گذاشتم از تخت پایین اومدم
بعد برداشتن حولم به سمت حموم رفتم
بعد از یه دوش اساسی حولمو به کمرم بستم و با یه حوله دیگه آب موهامو گرفتم از حموم خارج شدم ات تو اتاق نبود و این یعنی حتما طبقه پایین باشه
جلو میز آرایشی نشستم و با سشوار مشغول خشک کردن موهام شدم
دکمه های پیرهنش سیاهمو بستمو دکمه بالاییشو باز گذاشتم عطر تلخمو به گردنمو مچ دستم زدم
بعد برداشتن ساعت و گوشیم از اتاق خارج شدم
همینطور که از پله ها پایین میرفتم ساعتمو دستم انداختم
به سمت آشپزخونه رفتم که دیدم
- ۴.۷k
- ۰۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط