شبسیاهم

#شبِ_سیاهم

#Part_5

از شونه هاش محکم گرفتم اشکام داشت میریخت

*هان تو مال منی .... نمیزارم با کسی به جز من تو راب.طه باشه .... تو ماله منی هان .... خواهش میکنم این کاراتو تموم کن .... نمیزارم تو با اون باشی ‌....(گریه)

با تعجب نگام کرد

×لینو تو .... واقعا داری گریه میکنی؟؟

یهو محکم بغلش کردم

*هان من دوست دارم نکن این کاراتو ...(گریه شدید)

خشکش زده بود و هیچی نمیگفت

*هان اون تورو فقط واسه ی ب.دنت میخواد .... اون با هزار نفر بوده به خدا ولت میکنه .... تمومش کن هان .... نمیتونم ببینم که دشمنم جلوی چشمم عشقمو ازم میگیره .... هان نکن این کاراتو خواهش میکنم ازت

هر لحظه گریم شدید تر میشد

×ل ... لینو ...‌ آروم باش ...

محکمتر بغلش کردم و کم کم گریمو قورت دادم

×لینو .... من واقعا فکر نمیکردم تو واقعا دوسم داشته باشی .... آخه ....

*خواهش میکنم هان .... تمومش کن ....

×لینو .... میشه فردا تو مدرسه حرف بزنیم؟

*...آره ...

آروم از بغلم بیرون اومد اشکامو پاک کرد

×آروم باش خب .... فردا توی مدرسه باهم حرف میزنیم

*بیا سوار شو میرسونمت

×نه بیخیال با اتوبوس میرم

*چرا وقتی میتونی با من بیای باید تو این بارون وایستی؟؟

هیچی نگفت و همراهم اومد و چتر اون مرتیکه هم برداشت و سوار ماشین شد و راه افتادیم و رفتیم تو مسیر هیچ حرفی نزد و فقط به یه گوشه ی ماشین خیره شده بود رسوندمش جای خونش و پیاده شد و خدافظی کرد و رفت تو خونه و منم رفتم خونه

_چرا انقد خیسی لینو کجا بودی از ظهر چرا گوشیو جواب نمیدی

هیچی نگفتم

_حالت خوبه؟

*آره خوبم میرم بخوابم

هیچی نگفت وارد اتاقم شدم و لباسامو در آوردم و همونجوری ل.خ.ت رفتم رو تخت و خوابیدم






بچه ها همایت نکنید دیگه چند پارتی نمی زارم

#huynlix
دیدگاه ها (۷)

#شبِ_سیاهم #Part_6 (هیونجین)گوشیمو برداشتم و دیدم فلیکس پیام...

#شبِ_سیاهم #Part_7 (لینو)فرداش بلند شدم و رفتم مدرسه و وارد ...

#شبِ_سیاهم #Part_4 (چند روز بعد)توی کلاس نشسته بودم که یهو ه...

هیونجیننننننننننن بس کننننننننننمی خوام پروفایل پیج رو عوض ک...

#مافیای_من#P1 هان:21 سال/لینو:23 سال/هیونجین:22 سال/آی ان:17...

#مافیای_من #P9هان:«با ترس و بغض»ل....لینو چی؟؟؟لینو چش شده ه...

سه پارتی از هان: (وقتی عضو نهمی دعواتون میشه و توی کنسرت مجب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط