نیمه شب دور از تو من همراز مهتاب آمدم

نیمه شب دور از تو من همراز مهتاب آمدم

یعنی از روز اجل بیگانه با خواب آمدم

گرمی آهم نیستان وجودم را بسوخت

بسکه در هجران تو من با تب و تاب آمدم

رسم باشد هر کس آرد ارمغانی از سفر

من هم از سوی عدم همراه خوناب آمدم

کعبه ام روی تو و محرابم ابروی تو بود  

کعبه را منظور کرده سوی محراب آمدم

ای فلک یکدم مرا از رنج و غم معذور دار

فانی ام در یاد او بیگانه با خواب آمدم
دیدگاه ها (۱)

شبی غمگین  شبی بارانی و سرد مرا در غربت فردا رها کرددلم در ح...

♡ ﺩﺭﺩﯼ ﻧﯿﺴــــــــــــــــــــﺖ . . . ﺯﺟﺮﯼ ﻧﯿﺴــــــــــــــ...

دوستت داشتم ... یادت هست؟ گفتم دوستت دارم ... و تو گفتی کوچک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط