آنجا یک قهوه خانه بود اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان

‏آنجا یک قهوه خانه بود، اما ننشستیم به نوشیدن دوتا استکان چای. چرا؟
‏دنیا خراب می‌شد اگر دقایقی آنجا مینشستیم و نفری یک استکان چای میخوردیم؟
‏ عجله، همیشه عجله!
‏کدام گوری میخواستم بروم؟
"‏من به بهانه رسیدن به زندگی،
‏همیشه زندگی را کشته ام..."

#محمود_دولت_آبادی
دیدگاه ها (۴)

حدّیست حُسن را و تو از حد گذشته‌ای!#سعدی

انتخابش تو آهنگ ستودنی بوده، کارش عالیه.

سلامٌ لَهمًّ یرفّعنی‌‌سلام بر غمی ک مرا بزرگ میکند...

‏اون رویای کلیشه‌ایِ داشتن ی ون فولکس واگن و سفرهای جاده‌ای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط