پارت

#پارت_10

هرکاری میکردم خوابم نمیبرد

فکرم مشغول بود

اگه سهیل واقعا دوسم داشته باشه چی؟؟

یعنی دارم نامردی میکنم؟؟

این چه نقشه ای اخه، اصلا چرا آیدا قبول کرد؟

اگه آیدا عاشق بشه چی.؟

اگه نتونه عاشق کنه چی؟

یعنی اخرش چی میشه؟
همینجوری فکرم مشغول بود ک خوابم برد
••••••••••••••••••
آیدا:
ساعت 5 و نیم صبح اینا بود که پیام هانی رو دیدم

دروغ نخوام بگم نگرانش شدم

اخه از خانواده هانیه هرکاری بر میومد

تصمیم گرفتم صبر کنم تا فردا با خودش حرف بزنم
دیدگاه ها (۱۱)

پارت_۱۱آیدا:صبر کردم تا صبح بشه تا برم با خودش حرف بزنم منت...

#پارت-۱۲ حال هانیه تعریفی نداشت واقعامثل ابر بهار گریه میکرد...

#پارت_9سهیل هم بهم زنگ زده بود هم پیام داده بودخیلی دو دل بو...

#پارات_8وارد اتاقم شدم، باید خودمو تو آینه نگاه میکردم ک ببی...

#Gentlemans_husband#season_Third#part_296به جمله  اخرش کمی ف...

ندیمه عمارت

ازدواج از روی اجبار۲ پارت ۱۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط