Mycharmingmafia
#My_charming_mafia
#مافیای_جذاب_من
#part16
+وقتی جونگ کوک برگشت و دید من دارم اتاق رو تمیز میکنم عصابش خورد شد با حالا سرد اخم کرده گفت
-خدمتکار کجاست
+پایین فک کنم
-حقشه ک این زنیکه بمیرع با دستای خودم میکشمش
+یااا بس کن
-هیچی نگو
داشت از اتاق میرفت بیرون ک دستشو گرفتم اما هیچ فایده ای نداشت برای همین از پشت بغلش کردم سرع جاش وایستاد و کوچیک ترین حرکتی نکرد من خودم شوکه شدم چ برسع ب اون سکوت بینمون حکم فرمان شد چند ثانیع همینطوری هردمون وایستادع بودیم ک بعد من شروع کردم ب حرف زدن
+من بش گفتم اتاق تمیز نکنه
-اها تو گفتی اوکی ولی اون چرا قبول کرد من میرم میکشمش بعد همه چی حل میش
+ینی چی زدع ب سرت میگم من گفتم اون گفت ک تو اگ بفهمی میکشیش
-خوبع میدونه و باز همچین غلطی کرد
+میگم من بش گفتم اگ کوچیک ترین صدمه اای بش بزنی دیگه منو فراموش کن
-کیر توش
+برگشت و فاصلمون خیلی کم بود همینطوری داشت خودشو بم نزدیک تر میکرد منم هیی ب عقب میرفتم تا اینکع محکم خوردم ب دیوار اونم نزدیک تر میشد جوری صورتشو نزدیک صورتم کرد ک الان نفساش ب صورتم میخورد تپش قلبم زیاد شد بش گفتم
+چ... چیکار میکنی
-هیشش اروم
و لباشو رو لبام گذاشت و مک عمیقی شروع کرد هنوز چیزی نگذشتع بود ک خودمو ازش جدا کردم
+هیی معلوم هست داری چیکار میکنی
-خوشت نمیاد
+نه
-ولی من خشم میاد الان چون مال منی حرف حرف منه بیب
+هه ب همین خیال بش
-زود بیا صبحانه بخوریم بعد امادع شو باید بریم دانشگاه
+بشه
رفتم صبحونه خوردم ی دوش چند مینی گرفتم روتین پوستمو زدم موهامو اتو کشیدم حالت دار کردم ی میکاپ خیلی خیلی ساده کردم و لباسمو پوشیدم(میزارم) کیفمو گرفتم
ویوو جونگ کوک
بع از صبحانه ب چند نفر گفتم بیان موهامو خوب کنن اونا مشغول درست کردن موهام بودن و من داشتم ب ات فکر میکردم لباش خیلی منو محو خودش کرد همچنین اندامش تو همین فکرا بودم ک صدایی منو ب خودم اورد
'اقا جعون
-کارتون تموم شود
'بله
-برید بیرون
'چشم
رفتم لباسمو پوشیدم(میزارم) بهترین عطرمو زدم و رفتم پایین منتظر ات شدم وقتی ک ات اومد احساس کردم این دختر ی فرشتس هر لحظع هر ز بیشتر عاشقش میشدم
+هییی
-ها
+انقد خوشگل شدم ک محوم شدی
-شیشه زدی
+یاا ینی زشتم
-صد در صد
ویو ات
+ سوار ماشینش شدیم و ب سمت دانشگاه رفتیم
ادامه دارد......
من امدم با پارت های جدیدددددد
خب بگید ببینیم چطور پیش میره فیک.
#مافیای_جذاب_من
#part16
+وقتی جونگ کوک برگشت و دید من دارم اتاق رو تمیز میکنم عصابش خورد شد با حالا سرد اخم کرده گفت
-خدمتکار کجاست
+پایین فک کنم
-حقشه ک این زنیکه بمیرع با دستای خودم میکشمش
+یااا بس کن
-هیچی نگو
داشت از اتاق میرفت بیرون ک دستشو گرفتم اما هیچ فایده ای نداشت برای همین از پشت بغلش کردم سرع جاش وایستاد و کوچیک ترین حرکتی نکرد من خودم شوکه شدم چ برسع ب اون سکوت بینمون حکم فرمان شد چند ثانیع همینطوری هردمون وایستادع بودیم ک بعد من شروع کردم ب حرف زدن
+من بش گفتم اتاق تمیز نکنه
-اها تو گفتی اوکی ولی اون چرا قبول کرد من میرم میکشمش بعد همه چی حل میش
+ینی چی زدع ب سرت میگم من گفتم اون گفت ک تو اگ بفهمی میکشیش
-خوبع میدونه و باز همچین غلطی کرد
+میگم من بش گفتم اگ کوچیک ترین صدمه اای بش بزنی دیگه منو فراموش کن
-کیر توش
+برگشت و فاصلمون خیلی کم بود همینطوری داشت خودشو بم نزدیک تر میکرد منم هیی ب عقب میرفتم تا اینکع محکم خوردم ب دیوار اونم نزدیک تر میشد جوری صورتشو نزدیک صورتم کرد ک الان نفساش ب صورتم میخورد تپش قلبم زیاد شد بش گفتم
+چ... چیکار میکنی
-هیشش اروم
و لباشو رو لبام گذاشت و مک عمیقی شروع کرد هنوز چیزی نگذشتع بود ک خودمو ازش جدا کردم
+هیی معلوم هست داری چیکار میکنی
-خوشت نمیاد
+نه
-ولی من خشم میاد الان چون مال منی حرف حرف منه بیب
+هه ب همین خیال بش
-زود بیا صبحانه بخوریم بعد امادع شو باید بریم دانشگاه
+بشه
رفتم صبحونه خوردم ی دوش چند مینی گرفتم روتین پوستمو زدم موهامو اتو کشیدم حالت دار کردم ی میکاپ خیلی خیلی ساده کردم و لباسمو پوشیدم(میزارم) کیفمو گرفتم
ویوو جونگ کوک
بع از صبحانه ب چند نفر گفتم بیان موهامو خوب کنن اونا مشغول درست کردن موهام بودن و من داشتم ب ات فکر میکردم لباش خیلی منو محو خودش کرد همچنین اندامش تو همین فکرا بودم ک صدایی منو ب خودم اورد
'اقا جعون
-کارتون تموم شود
'بله
-برید بیرون
'چشم
رفتم لباسمو پوشیدم(میزارم) بهترین عطرمو زدم و رفتم پایین منتظر ات شدم وقتی ک ات اومد احساس کردم این دختر ی فرشتس هر لحظع هر ز بیشتر عاشقش میشدم
+هییی
-ها
+انقد خوشگل شدم ک محوم شدی
-شیشه زدی
+یاا ینی زشتم
-صد در صد
ویو ات
+ سوار ماشینش شدیم و ب سمت دانشگاه رفتیم
ادامه دارد......
من امدم با پارت های جدیدددددد
خب بگید ببینیم چطور پیش میره فیک.
- ۱۷.۸k
- ۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط