محرم

از وقتی نزدیک به محرم بودیم دلم شور و حال خاص خودش رو داشت خیلی خوشحال بودم که قراره محرم تو هیات ها چایی پخش کنم از زمانی که یادم میاد گوشه مسجد ها و تکیه ها با بچه ها بازی میکردیم و نذری میدادیم همیشه اون موقعه فکر میکردم چه دختر خوبی هستم بعضی وقتا هم غر میزدم من هیات نمیام
نمیدونستم که نوکری امام حسین رو کردن منت گزاشتن نداره
حالا که دوباره به محرم رسیدیم دلم همون حال و هوای بچگی رو داره و از صبح تا غروب تو هیات و مسجد نذری میدم تا شاید دلم اروم بگیره
ای کاش که امام حسین شفاعتم کنه یه نگاهی به دل آشوب من بندازه
التماس دعا دارم ازتون تو این روز ها حتما واسه همدیگه دعا کنیم کاش من هم آدم بشم.....
امسال که با دوستام خودمون هیات داریم نذر میکنم اگه آدم بشم دیگه نماز هامو بخونم و سه سال کامل مسجد برم... هعییی
دیدگاه ها (۰)

پروفایل

مهمونی

محرم

پارت 4 رمان زیباترین عشق

نگذارید ایران مثل ترکیه شودسفر ترکیه ما✍نوشته سارا آذری. است...

نگذارید ایران مثل ترکیه شود._ سَفرِ ترکیه ما :✍نوشته خانم آذ...

نگذارید ایران مثل ترکیه شود._ سَفرِ ترکیه ما :✍نوشته خانم آذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط