رنگ های سرنوشت

پارت ۳
منیجر:هی هی پسرااا دیرمون شده باید زودتر بریم
نامجون:مگه قرار نبود ساعت ۷پرواز باشه
منیجر: بخاطر خرابی هوا مجبور شدیم تایمش رو عوض کنیم
سریع با ماشین های کمپانی حرکت کردیم به سمت فرودگاه خیلی سریع کارا پیش رفت و ما تونستیم به موقع به پروازمون برسیم
(پرش به توی هواپیما)
رز:گریه
شوگا:اهه عزیزم بیدار شدی ..امروز خیلی خوابیدیا بابایی دلش برای بغلت تنگ شده بود باید عوضت کنم
خواستم از سر جام بلند که منیجر اومد
منیجر:بشینین میخوام حرف بزنم
شوگا:ولی ...
خانم لی که پشت سرم نشسته بود متوجه موضوع شد و اروم به شونم زد
مینجی:اقای مین من میتونم انجامش بدم
شوگا:نه زحمت میشه براتون
مینجی:نه خوشحال میشم کمک کنم
مینجی رز رو بغل کرد و به طرف انتهای هواپیما رفت
نمیدونم چرا بهش اعتماد دارم حس خوبی ازش میگیرم
منیجر:شوگا حواست هست چی گفتم.؟
شوگا:چی کی ..ببخشید حواسم نبود
منیجر:شوگا قرار بود رز رو اوردی حواست پرت نشه
شوگا:ببخشید
منیجر:تعداد استایلیست ها بالاس .‌.بزار رز چند روزی پیش خانم لی بمونه تا کارت تموم شه
شوگا:اخه
جیمین:هیونگ بزار بمونه ..اینجوری کار ماهم راحت تره
شوگا:اخه دلم براش تنگ میشه
جیهوپ:میدونیم هیونگ دلت براش تنگ میشه ..ولی برای خود رزم سخته با ما باشه
برای ماهم سخته مجبوریم شبا بیدار بمونیم روزا هم که کنسرت داریم
شوگا:باشه..قبوله ..بخاطر خودش
منیجر:پس من با خانم لی حرف میزنم
به طرف خانم لی و رز رفت که به انتهای هواپیما رفته بودن
(پرش به ۱۴ ساعت بعد)
بالاخره رسیدیم نيويورک
با سختی از رز خدافظی کردم خانم لی و رز رفتم یه هتل دیگه چون منیجرا میگفتن اگه نزدیکم باشه حواسم پرت میشه
ولی برعکس بود وقتی ازم دوره ناراحتم ولی به کسی که پیششه اعتماد
روزا گذشت و ما کنسرتامونو شهرا های مختلف انجام دادیم و قراره بعد از یک هفته بریم کره

جیمین:شوگا هیونگ ببین کی اومده
رز:ب ب.ب.ب.ب
شوگا:باباییی.. قلب من چقدر توپولی توپولی شدی حسابی بهت خوش گذشته نه؟(لبخند)
جیمین خانم لی کجاست باید ازش تشکر کنم
جیمین:توی اتاق استایلیستاس
به طرف چمدونم رفتم و کادویی که برای خانم لی رو گرفته بودم رو برداشتم یه عطر کالوین کلین بود
بوش خیلی خوب بود
با رز به سمت اتاق استایلیست ها رفتیم
تقه ای به در زدم و منتظر موندم یکی درو باز کنه
اقای سو:بله..؟او اقای مین شمایید بفرمایید کاری دارید؟
شوگا:ببخشید مزاحم استراحتتون شدم با خانم لی کار دارم
اقای سو:ببخشیدا ولی با کدوم خانم لی ؟
شوگا:اممم ..لی یونجی
اقای سو:۰چشم صداشون میکنم
مینجی:اقای مین ..سلام
شوگا:سلام ..(دست پاشو گم کرده)
یه ادم چقدر میتونه زیبا و مهربون باشه اخه
مینجی:اقای مین ..حواستون هست
شوگا:چی کی..اهه ببخشید..من این کادو رو برای شما خریدم
مینجی:چرا زحمت کشیدین
شوگا:نه شما بخاطر اینکه زمان تور جابجا شد مجبور شدیم ۷ روز بمونیم حتما خیلی اذییت شدین منم کار دیگه ای ازم بر نمیومد ..پس لطفا ازم قبولش کنین
رز:ام ام ام ما
شوگا:(لبخند)دخترمم تاییدش میکنه
مینجی :خیلی ممنونم
شوگا:من دیگه میرم شما به استراحتتتون برسید..خدافظ.....

باییییییی😉💞
دیدگاه ها (۵)

رنگ های سرنوشت

رنگ های سرنوشت

رنگ های سرنوشت

رنگ های سرنوشت

عشق مخفی پارت 5

پارت ۴۹ویو صبح ات: جیمین..... درد..... جیمین: عوممم چی شوده ...

فیک عشق ابدی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط