fake kook

fake kook
part⁸ ⑧

چند روز بعد
ــــــــــــــــــــ
شب
ـــــــــــــــــــ
رفتم خونه جونگکوک
ایفون زدم
درو باز کردن
رفتم داخل
ا/ت: سلام
م: سلام
ا/ت: خاله جونگکوک هست؟
م: برای چی؟
ا/ت: کارش دارم
پ: عزیزم کیه؟
ا/ت: سلام
پ: تو منشی جونگکوک نیستی
ا/ت: بله خودم هستم
م: منشی؟مین سانگ منشی جونگکوکه
پ: اره منشی جونگکوکه
کوک: باز چیه دارید اسم منو میارید
م: این دختره اینجا چیکار میکنه
کوک: کی؟
ا/ت: جونگکوک
کوک: مین سانگ؟ تو اینجا چیکار میکنی
ا/ت: میشه باهم حرف بزنیم
کوک: ها باشه مامان بابا لطف کنید برید داخل بعد توضیح میدم
ا/ت: بد شد اومدم
کوک: خیلی
ا/ت: مامان و بابات که منو میشناسن
کوک: بازم بده خب چیشده گوش میدم باید برم
ا/ت: پس بزار یه وقت دیگه
کوک:پس چرا اومدی
ا/ت: ببخشید
کوک: مین سانگ صبر کن چیشده
بغلش کردم و پدر و مادرش داشتن از پنجره نگاهمون میکردن
کوک: مین سانگ خوبی
ا/ت: دلم برات تنگ شده بود امروز تعطیل بود نمیرفتیم سرکار پس اومدم اینجا خیلی دارم بهت وابسته میشم
کوک: فکر نمیکنی کارات از یه دوست بالاتر میره
ا/ت: من دوستی نداشتم نمیدونم دوستی چه شکلیه تازه وارد این دنیا شدم و من نمیدونم که از حد خودم دارم میگذرم
کوک: من منظورم این نبود
ا/ت: باید برم
کوک: کجا
ا/ت: پیش مامانم خودش تنهاست
کوک: باشه مراقب باش
ا/ت: هیچی خوشحال تر از این منو نمیکنه که تو بهم بگی مراقب خودت باش قلبم میلرزه و بیشتر مراقب خودمم
کوک: نمیخوای بری برو دیگه
ا/ت: باشه
از اونجا رفتم بیرون رفتم پیش یه زنی
ا/ت: اجوما چیکار میکنی میای نقش مامانمو بازی کنی یا نه
اجوما: من نقش مامانتو بازی کنم؟
ا/ت: اره اونا مامان منو میشناسن من میخوام تو نقش مامانمو بازی کنی
اجوما: باشه
ا/ت: مرسی

#فیک
#سناریو
دیدگاه ها (۲)

fake kook part⁹ ⑨کوکم: این کی بودکوک: مامان تو که میشناسیشم:...

fake kook part¹⁰ ①⓪کوک: ها؟ اجوما: اره اینطوره او داره عاشقت...

fake kook part⁷ ⑦کوک: ها؟ ا/ت: من سریع وابسته کسی میشم کسی ک...

fake kook part⁶⑥دو هفته بعدــــــــــــــــــــــــــرفتم سر...

love Between the Tides³¹شبتهیونگرفتم بیمارستان تهیونگ: ببخشی...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

love Between the Tides²⁰چند روز بعدا/ت با خودم فکر میکردم که...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط