دی شیخ با چراغ

دی شیخ با چراغ
همی‌ گشت گرد شهر
کز دیو و دَد ملولم و
انسـانم آرزوست...
گفتند یافت می‌نشود
جسته‌ایم ما
گفت آن که یافت می‌نشود
آنم آرزوست...

#مولوی
دیدگاه ها (۰)

و کسی نمی داند چقدر فرصت باقیستتا جبران گذشته کنیمدستم را بگ...

شب با گلوی خونینخوانده ستدیر گاه.دریا نشسته سرد.یک شاخه در س...

و عشق را مجالی نیستحتی آن‌قدر که بگویدبرای چهدوستت می‌دارد.....

از زمستانبپرس چه کسی تورارنجاندکه این طور سرد شدی...#سعید_ار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط