DOCTORS OF GONGILL🥼part 33

برنج در گلوی جی هیون پرید و چند بار سرفه کرد .رو کرد به رزیدنت هایی که در حال
صحبت در مورد دکتر مین بودند و گفت :چی؟ !مطمئنی؟!
یکی از رزیدنت ها گفت :نه .فقط یه شایعه ست که تو بیمارستان پیچیده .ولی با شناختی که از
دکتر مین دارم بعید نیست درست باشه.
جی هیون به غذایش خیره شد و به فکر فرو رفت.
خوابیدن موقع عمل جراحی و بردن یه رزیدنت معمولی به اتاق عمل کار های بزرگی بود که
منجر به اخراج شدن میشد .پس شاید به خاطر همین بود که دکتر مین اخراج نمیشد و هنوز به
کارهاش ادامه میداد.
خانم پارک با ظرف پر از غذایش کنار جی هیون نشست و گفت :به چی فکر میکنی؟
_هیچی .
+اه راستی !بهتره برای دکترمین غذا ببری .توی دفترش نشسته و داره استراحت میکنه.
جی هیون قاشق دیگری برنج برداشت و در دهانش گذاشت .با دهان پر اعتراض کرد :چرا من
باید براش غذا ببرم؟ !مگه خودش نمیتونه بیاد غذا بخوره؟!
خانم پارک ضربه ای به شانه ی جی هیون زد و گفت :دیوونه !اگه جای تو بودم از هر
فرصتی برای نزدیک شدن بهش استفاده میکردم.
جی هیون با عصبانیت قاشقش را پرت کرد و داد زد :مگه من خدمتکارشم .نیازی نیست
خودمو پیشش کوچیک کنم .خودش میتونه از اون پاهای بی مصرفش کمک بگیره و بیاد اینجا
غذا بخوره.

#BTS
دیدگاه ها (۹)

DOCTORS OF GONGILL🥼part 34

DOCTORS OF GONGILL🥼part 35

DOCTORS OF GONGILL🥼part 32

DOCTORS OF GONGILL🥼part 31

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط