ویو ات

ویو ات
که یهووو
یکی محکم میکوبید به در با ترس رفتم سمت در از لای در نگاه کردم اون اون همون جیمین بود اینجا چیکار میکنه
جیمین: درو باز کن (بی حال)
ات درو باز میکنه جیمین پرت میشه تو و ات درو میبنده
ات: چیشده ترس
جیمین: کمکم کن روی مبل بشینم
ات: باش ترس
جیمین با کمک ات.روی مبل میشینه
جیمین: اینجا لوازم کمک اولیه هستش
ویو ات
اصلا حواسم به لباس پاره و خونیش نبود اون اون زخمی شده بود ـ
ات: اره الان میارم
ات میره لوازم کمک های اولیه رو میاره
جیمین: اصلا نمیتونم خودم انجامش بدم کمکم کن
ات: من انجامش میده
ویو راوی
جیمین لباس هاشو در میاره وات هم مشغول تمیز کزدن زخم میشه و جیمین هیچ دردی رو حس نمیکرد چون ات دستشو گرفته بود و بهش میگفت اروم باش هیچی نیست ات کم کم کارش تموم شد و شروع کرد پانسمان کردن
ات: خوب تموم شد
جیمین: ممنونم
ات: فقط این مسکن رو بخور تا دردت کم بشه
جیمین مسکن رواز دست ات میگیره و میخوره
جیمین: نمیدونم لطفتو چجوری جبران کنم اکر کمکی خواستی منو رفیقام کمکت میکینم
ات: نبابا کاری نکردم فک نکنم بتونی بری خونه پس میتونی روی مبل بخوابی
جیمین: ممنونم
ات میره پتو میاره و برای خودشو رویزمین میندازه و برای جیمین رو روی مبل ـ
جیمین: من روی زمین میخوابم تو روی مبل بخواب
ات: توالان زخمی ای پس خیلی حرف نزن شب بخیر
وات سرشو میزاره روی بالشت
ویو جیمین


شرایط پارت بعد ۱۰لایک ۱۰کامنت❤
دیدگاه ها (۱۸)

ویو ات مثل همیشه از خواب بیدار شدم و کار های لازمو انجام داد...

ویو ات شب شده بود من واقای کیم یعنی همون پدرم فقط یک بار در ...

ات همه ی کتاب های اعضارو بهشون میده و میره به کاراش برسه ـته...

کوک: یه برادری نشونت بدم... دستای ات رو بالای سرش قفل میکنه ...

پارت ۵۳ویو شب شب عروسی جیمین با یه لباس مخصوص در قصر منتظر ا...

پارت ۳۷ات: نکنه فهمیده موچی هاشو خوردم خدمتکار دوم از ترس جی...

پارت ۵۵ات: جیمین دیشت انجامش دادیم 😣جیمین: میدونم هیچ وقت او...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط