دو غزل نذر دو تا دیدهء زیبا کردم

دو غزل نذر دو تا دیدهء زیبا کردم
عاشق شعر شدم شور تماشا کردم

بیت دوم که زدم دست به اندام قلم
جلوهء دیگری از چشم تو پیدا کردم

هر چه مضمون نکو بود در آن چشم سیاه
همه را مثل خودت بین غزل جا کردم

طرح چشم تو چنان در غزلم جا خوش کرد
که در این شهر دو صد ولوله بر پا کردم

شعر من شور گرفت و غزلم اوج گرفت
همه گفتند که من میل به رویا کردم

زار و بیمار نشستم سر دیوار غمت
دو سه تا بیت دگر از تو تمنا کردم

تا که آگاه شد این شهر غزل مال تو بود
شورشی کرد به پا آنچه هویدا کردم

همهء شهر رقیبم شد از این طبع خراب
قافیه باختم و وصف تو حاشا کردم...
🌼🌸
دیدگاه ها (۰)

🌹🔘 داستان کوتاهبلدرچینی در مزرعۀ گندم لانه ساخته بود.او همیش...

🌙نیایش شبانه باحضرت عشق💛⭐️ بـارالهـااز هر لـذتی جـز یـاد تـو...

به رئیس جمهور محترم  و مجلس محترم پیشنهاد می‌کنم برای شناسای...

🔴 افشاگری ناخواسته احمدنیا درباره دو شغله بودن دختر پزشکیان!...

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط