روز محشر وقت پرسیدن ز من رب جلی

روز محشر وقت پرسیدن ز من رب جلی
گفت تو غرق گناهی؟ گفتمش یا رب بلی
گفت پس آتش نمیگیرد چرا جسم و تنت؟
گفتمش چون حک نمودم روی قلبم یا علی
عید غدیر مبارک؛ زیارت سلطان نجف روزیتان
دیدگاه ها (۴۳)

مرا گر دولتی باشد که روزی با تو بنشینمز لبهای تو می‌نوشم، ز ...

قطره ای در صدفی پنهان ﺷﺪﺭﻓﺘﻪ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺻﺪﻑ ﻣﻬﻤﺎﻥ ﺷﺪ*ﺩﺭ ﻧﻬﺎﻧﺨﺎﻧ...

چو بیند روی تو ای نازنین گلکند بر تو هزاران آفرین گلتو با ای...

ای خجل از روی خوبت آفتابروز من بی تو شبی بی‌ماهتابآفتاب از د...

🌸حدیث کساء که بصورت شعر نوشته شده است.  تقدیم به شما محبان ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط