آن نی را پیشآر و نوایی ساز کن که نواست که راز هستی است

آن نی را پیش‌آر و نوایی ساز کن که نواست که راز هستی است
و بانگ نی ماندگار است، از آن پس که همه چیزی به نیستی می‌پیوندد 
آن نی را پیش‌آر و نوایی ساز کن که نواست که رازجاودانگی است
و نواها ماندگارند، از آن پس که همه چیزی به نیستی می‌پیوندد

 آیا هرگز همچون من جنگل را، و نه کاخ‌ها را،  آشیانه ساخته‌ای 
تا در پی جوبارها روان شوی و صخره‌ها را درنوردی؟
پس آیا در رایحه‌ی خوش گلها، تن شسته‌ای و با نور خود را خشک کرده‌ای؟
و بامدادان باده‌ای از جام آسمانی نوشیدی؟

 آن نی را پیش‌آر و نوایی ساز کن که نواست که راز هستی است
و بانگ نی ماندگار است، از آن پس که همه چیزی به نیستی می‌پیوندد 
آن نی را پیش‌آر و نوایی ساز کن که نواست که رازجاودانگی است
و نواها ماندگاراند، از آن پس که همه چیزی به نیستی می‌پیوندد

 آیا عصرگاهی همچو من در میان ساقه‌های تاک نشستی
میان آن خوشه‌ها، آن چلچراغ‌های زرین
آیا شبانگاهی بر زیرانداز چمن آرمیدی، که آسمان رواندازت باشد
فارغ از اندیشه‌ی آینده و از یاد برده‌‌ی گذشته

 آن نی را پیش‌آر و نوایی ساز کن که نوا قراربخش دلهاست
و بانگ نی ماندگار است، از آن پس که از گناهان چیزی بنمانده‌است
آن نی را پیش‌آر و نوایی ساز کن و دردها و دواها را از یاد ببر
که مردمان سطرهای آن کتیبه‌اند که با آب نوشتندش
دیدگاه ها (۷)

#doris day

⚫ ️‏جمشید مشایخی درگذشت

دلتنگتم ساناز کاش بعد یکسال باز ببینمت😢

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط