الّا من!

.
همه در دایره ی دید تواند الا من!
نیست این شرط مروت که تو داری بامن!

می زنم پرپر و از سوز غمت ویرانم
دوری ات زلزله وارگ بمت اینجا، من!

عشق زهری است که شیرین شده باوعده وصل
کشته ی حسرت این وعده ی بی مبنا من!

روز وشب در تب و تابم به تو نزدیک شوم
ازچه افزون بکنی فاصله ات را تامن؟!

هرشب ازوعده دیدار تو در خوابْ،خوشم
لیک محروم ز دیدار توام فردا من!

"خیسم" از بارش "باران" فراق، ابر بهار!
آنکه از فرط غمت دیده کند دریا من!

#حسن_زارع
#خیس_باران
#شیراز_۱۲آذرماه_۱۴٠۱
#غزل
#دوبیتی
#غزلسرا
#عشق
#عاشقانه
#ادبی
#ادبيات_فارسی
#عکسنوشته
#باران
#شعرکوتاه
#شعرانه
#شاعران
#شعر_امروز
#شعرپارسی
#شعرمعاصر
#شعروآینه
#شیراز
#حافظ
#نزار_قبانی
#فاضل_نظری
#شهریار
#هوشنگ_ابتهاج
#نظامی_گنجوی
#وحشی_بافقی
دیدگاه ها (۰)

آرزوی محال!

آشفته ترین مرد جهان!

شب شیراز!

آشوب!

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط