یادمه حتی مدرسه ی بچمونم انتخاب کرده بودیم

یادمه حتی مدرسه ی بچمونم انتخاب کرده بودیم...
توی اون چند سال همه ی اول مهرا
٧ صبح دمه اون مدرسه بودیم ...
میشستیم لب جدول
به دخترای صورتی نگاه می کردیم ...
چند دفعه گفتم:
بیا یه سالم بریم دمه مدرسه پسرونه ...
از کجا معلوم بچمون پسر نشه؟
هر دفعه می گفت: من میدونم دختره ...
چرا اصن میشستیم دمِ مدرسه؟
اصن چی شد مثلن؟
کدوم مامان بابای دیوونه ای
چند سال قبل ازدواج و بچه دار شدنشون
میرن میشینن دم یه مدرسه کوفتی؟...
فردا بالاخره "پاییز " میره مدرسه ...
یادته می گفتی از چشمای من سیاه تَر ندیدی؟
چشمای پاییز از من سیاه تَرِ که ...

فردا روز اول مدرسه رفتنشه ..
نمی دونم چی شد ,
فقط میدونم به خودم که اومدم
اونجا ثبت نام کرده بودمش ...
حتی نمی دونم چرا کفش و کیفش
همونیه که بأهم انتخاب کرده بودیم ...
میدونی چند ساعت گشتم تونستم شبیهشو واسه پاییز بخرم؟
میدونم صبح یه چیزی منو میکِشه تو اون سوپری و
صدای تو توی گوشم میگه
" شیر کاکائو و ویفر موزی هم یادت باشه بخریم واسش"
می ترسم فردا دخترم بیاد خونه ,
بگه بغل دستیم کیف و کفشش کٌپه من بود ...
تازه اونم شیر کاکائو و ویفر موزی آورده بود ...
راستی مامان اسم اونم پاییز بود...
باباش گفته بود بشینه ردیف اول ...
مگه ردیف اول چی داره که توام به من گفتی؟
#پریسا_دلیری
دیدگاه ها (۸)

مادرم میگوید:مرد گریه نمیکندو مناز بغضگلو درد گرفته ام...و پ...

در رثای آرزوی‌های محقق نشده،رویاهای دست نیافتهو نرسیدن‌ها و ...

دم دمایِ ظهر بآ گلودرد از خوآب بیدآر شدچشم هایِ ورم کردشو شس...

گر چه در خوب ترین حالت مان نیز بدیم جز در خانه ی ارباب دری ر...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۸

عشق غیر منتظره پارت20

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۲۲(گوینده : میتسوری:)امروز میخوام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط