آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب

آن لحظه که ریزم چو فلک از مژه کوکب

بیدار کسی نیست که گیرم به گواهی

#شهریار
دیدگاه ها (۱)

چو دل به زلف تو بستم به خود قرار ندیدمبرو که چون ...

میل دارم کز می غم در بهشت آیم به هوشیعنی اندر بزم آن حورا سر...

ترک آهو چشمم ای آهو چشمت شیرگیرصید آهوی توام بر صید خود آهو ...

‌من زنده‌ام به مهرِ #تُ ، ای مهربانِ من#حسین_منزوی

میان نفسهایت مرا حبس کن! بی تو بودن را بلد نیستم..

همچو من وصل تو را هیچ سزاواری هست؟یا چو من هجر تو را هیچ گرف...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط