حلقه را به انگشت دختر سفیدپوش کنارش قرار می دهد و نگاهم م

حلقه را به انگشت دختر سفیدپوش کنارش قرار می دهد و نگاهم می کند .. چشم هایم را به زمین می دوزم ... تا دلتنگی ام را .. حسادت م را حس نکند !
صدای دست زدن ها نشان می دهد ، حلقه انگشت کردن شان تمام شده است !!!
نگاهم بی اختیار به هجله ی شان کشیده می شود .. انگشت عسلی دختر سفید پوش که در دهان مرد رو به رو یم می رود ،
اخم را به ابروهایم و بغض را به گلویم مهمان می کند !
انگشت های ِ یخ زده ام را به هم فشار می دهم .. سنگینی نگاهش دلم را زیر و رو می کند .. نگاهم دوباره، نافرمانی می کند و نگاهش می کنم .. به او ... او که عسل در دهان دختر سفید پوش می گذارد و نگاهش ... وای .. نگاهش هنوز به من است .. اخم هایش که در هم میرود ، به خودم می ایم و نگاهم از قهوه ای چشمانش جدا میکنم .. تازه دست حلقه شده دور کمرم را حس می کنم و معنی اخمش را درک !
همه ی حقیقت ها آوار می شود روی سرم .. درست همان زمان که بوسه اش روی موهایم می نشیند !
به یاد می اورم مرد رو به رویم دوست داشت پدر شودو همسرم ، پدر ِ یک بچه ی 3 ساله است !
و به یاد می اوردم من از مادر شدن محرومم !
سرم را به شانه ی همسرم و پدر یک بچه ی 3 ساله تکیه می دهم .. دست هایش که دور کمرم محکم می شود ، حس عذاب وجدان کمکم می کند مرد رو به رویم را ، خاطره هایش را و عاشقانه هایش را از یاد ببرم !
مرد رو به رویم اما .. بی شک قصد تلافی دارد که دستش را دور کمر دختر سفید پوش حلقه می کند ... قصد سوزاندن دل ِ پر سوز من را دارد که پیشانی اش را می بوسد ..
مرد رو به رویم همه ی چیز را تلافی میکند امشب ..
اما .. خوشحالم که هرگز نخواهد دانست رفتنم برای خوشبخت شدنش بود و ... نبودنم برای پدر شدنش !



♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
دیدگاه ها (۱۱)

...دختربودن ینی...مآمآن!بذارلاکام خشک شه میام!دختربودن ینی.....

شب است ماه بالای سرمستاره ها چشمک های سردی میزنندمنتظرندمنتظ...

بانوتو سزاوار این همه درد نیستی تو اشک که میریزیدنیا خراب م...

بگذار ترکت کنند....بگذار بخواهی ونشود....بگذار دیگر فرقی بی...

☬⁠。⁠)⁩ عشق آغشته به خون (。☬⁠。⁠)⁩(。☬⁠。⁠)⁩پارت ۳۴ (。☬⁠。⁠)⁩چشم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط