کاش مشد لحظ ها را پس گرفت

کاش مےشد لحظہ ها را پس گرفت
عشق هاے بےصدا را پس گرفت
یا ورق زد کودکے را باز هم
روزهاے با صفا را پس گرفت
روے بودن یا نبودن خط کشید
لطف بے حد خدا را پس گرفت
بار دیگر یک غزل را کوک کرد
قصہ هاے آشنا را پس گرفت
انتهاے عشق را ول کرد و رفت
ابتداے ماجرا را پس گرفت
پرسہ زد در کوچہ ے دیروزها
باز آن حال و هوا را پس گرفت
دیدگاه ها (۴)

مگر امشب، قرار نیست ماه بتابد ؟ستاره ها چشمک بزنندو نسیم دود...

صبر پرید از دلم..عقل گریخت..از سرم...تا به کجا کشد مرا...مس...

به محراب چشمانت سوگند چشم به روی دنیا میبندم...

تصور می کردمدیگر به او فکر نمی کنماما کافی بود،لحظه ای در مح...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط