اندکیباتوگفتمغمدل ترسیدم



اندکــی با تو گفتم غـــم دل ،ترسیــدم







که دل آزرده شوی ور نه سخن بسیار است

#سعدی
دیدگاه ها (۱)

ماییم و شب تار و غم یار و دگر هیچصبر کم و بی تابی بسیار و دگ...

غم دل با تو نگویم که نداری غم دلبا کسی حال توان گفتکه حالی د...

خواب ، می آیٖــد و در چــشــم نــمی یابد راه یک طرف ا...

اگه نباشم نترسی تو گلماگه تنها شدی من با توام!کل زمین یه ور ...

♡♪کل زمین یه ور تو واسم یه ور اگه ببازم دل بهتاگه تو دور شی ...

سخنی که با تو دارم به نسیم صبح گفتمدِگَری نمی‌شناسم تو ببر ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط