استاد سرد اما جذاب

استاد سرد اما جذاب
پارت :16

رفتیم رسیدیم یه عمارت خیلی بزرگ و

خوشگل بود ،از جایی که فهمیدم سه تا

بچه هستن دوتا پسر و یه دختر رفتیم توی

عمارت مثل پارتی بود رقص نور و بوی

سیگار و کلی چرت و پرت یکم چسبیدم به

یونگ چون احساس کردم لباسم بازه رفتیم

پیش دوستاش که چند تا پسر بودن و یه

دختر ،که دختره با دیدن من چشماش برقی

زد و بدو اومد پیشم و شروع کرد به حرف زدن

دختره :های من هانا هستم،خیلی خوش اومدی

ا.ت :های منم ا.ت هستم ،ممنونم
..............
دیدگاه ها (۰)

استاد سرد اما جذابپارت : 17و گرم حرف زدن بودیم،و فهمیدم این ...

چرا همشون مث یونگی نیستننننننن(البته فک. کنم جینم همنطور مث ...

۱:موها و ارایش ا.ت۲:کفش های ا.ت۳:لباس ا.ت

استاد سرد اما جذابپارت :15 به ساعت نگاه کردم ساعت 5 بود زود ...

پارت ۲ فیک مرز خون و عشق

تکپارتی اسمات از تهیونگ و جونگکوک و ا،ت ا،ت ویوسلام من ا،تم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط