دیشب به یاد روی تو تنها گریستم

دیشب به یاد روی تو تنها گریستم
تنهای بی امید چه شبها گریستم
از چنگ غم بخلوت اندیشه های عشق


بردم پناه و بی تو در آنجا گریستم
سر می کشد چوشعله تمنای او ز دل
زین جانگذاز درد تمنا گریستم


پنهان نمی شود چکنم؟ ماجرای عشق 
در عشق او نهانی و آشکار گریستم
یکروز خنده زد دلم از گرمی امید 


عمری ز سرد مهری دنیا گریستم
روشن نشد ز بخت سیاهم چراغ عمر
امروز از سیاهی فردا گریستم


آتش زدند بر دل من ، تا که همچو شمع
یکجا بسوختم دل و یکجا گریستم
کوتاه بود عمر من و عمر گل ، دریغ
دیدگاه ها (۱)

من تورا می فهممتو صدای ِ تـپش نـبض زمیندر جـاذبه ی قـلب منیچ...

خبر نداری از دلم که ساده درد می کنداز این دلی که بی تو بی ار...

در انتظار توامدر چنان هوایی بیاکه گریز از تو ممکن نباشد توتم...

یک روز از فکر به تو دست می کشممی روم سراغ کارهای ناتمامشعرها...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط