من پر از وسوسه ی چشم تو هستم تو چطور

من پر از وسوسه ی چشم تو هستم! تو چطور؟
من از احساس غزلخیز تو مستم! تو چطور؟

تویی آرامش من, شاخه گل طنازم
من سبو از سر شوق تو شکستم! تو چطور؟

فصل پاییز, مه مهر, و زیبایی تو
عهد با قلب پر از مهر تو بستم! تو چطور؟

عرصه ی عشق توو ضعف حریفی که منم
باز در جنگ دل و عقل نرستم! تو چطور؟

آمدی بزم مرا ساز ونوا بخشیدی
منکه از مجلس اغیار گسستم! تو چطور؟

کوچه ی غمزده با آمدنت شد چو بهشت
در دل کوچه بیاد تو نشستم! تو چطور؟

آنقدر سنگ به پای من غمدیده زدند
ولی از کوی تو یک لحظه نجستم! تو چطور؟

bahar.... تنہا
دیدگاه ها (۲)

زندگـــــــــــــــــ ی تکه کاهیست که کوهش کردیمزندگــــــــ...

✖لــــــــحـــــظه خاک کردنم✖ ✖از طرف من آرووم تو گوشش ...

هرچه کردم به خودم کردم و وجدان ِخودمپسر نـــوحـــم و قربـانی...

گفته بودم من دلم را باختم ,هی لج نکنسخت تاوان غمت پرداختم,هی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط