عشق سادیسمی

☆عشق سادیسمی☆

پارت: ۲


چون به حرف اونا گوش نکردم و با دختر عموم ازدواج نکردم و همین باعث شد که پدرم بهم بگه که دیگه پسرش نیستم و حق اومدن

به خونه رو ندارم و این خونه ای که توش زندگی میکنم هم خونه مشترک منو ا.ت بود که الان دیگه نیست

حتی خودکشی های ناموفقی هم داشتم ولی بازم جواب نمیدادمن هنوز عاشقشم از ته دلم

ولی من براش یه خطر بزرگ محسوب میشم همینکه از من دور باشه براش بهتره برای تنوع میخواستم که امروز یه بلیط بگیرم

و برم امریکا حداقل کمی فراموشش کنم ولی مطمعنم هیچ وقت این اتفاق نمی افته من تا بمیرمم ا.ت رو فراموش نمیکنم

پس تصمیم گرفتم که براش یه ویس بفرستم و همه ی عشقمو ابراز کنم و برای اخرین بار ازش خداحافظی کنم

گوشیم رو دستم گرفتم که دیدم زمان حرکت هواپیمام دو ساعت دیگس پس الان موقعیت مناسبیه

رفتم روی شماره ا.ت و ویسم رو گرفتم
☆سلام ات خوبی؟ امیدوارم همیشه خوب باشی جونگکوکم امیدوارم که فراموشم نکرده باشی ولی میخواستم یه چیزیو بهت بگم که بابت اون همه اذیتی که ازت کردم متاسفم از ته قلبم دارم اینارو میگم واقعا متاسفم من عاشقت بودمو هستمو خواهم بود برای همیشه اره من یه احمقم که زندگیمو از دست دادم برو و یه زندگی خوب بساز و منو از یاد ببر و فراموش کن من قراره که از کره برم که حداقل بتونم فراموشت کنم ولی میدونم که این حرفم غیر ممکنه گفتم بدونی که این اخرین خداحافظی منو توئه و از ته لبم برات ارزوی خوشبختی میکنم که هر جایی که هستی سالم باشی و یه زندگی خوب داشته باشی خب دیگه زیاد حرف زدم من دیگه باید برای همیشه برم خب خدافظ و عاشقتم.

وقتی که ویس رو فرستادم به سمت ترمینال حرکت کردم که برم سمت پروازم و از کره برم

ادامه دارد...