Part

Part2

وارد محوطه شدم و از یک خدمتکار کمک کردم تا من به اتاق آقای کیم ببره در اتاقش مشکی بود تقی به در زدم که با صدای جذاب و بهم گفت بیا تو
وارد اتاق شدم و صورت جذابش را دیدم خدایی روش کراش زدم
سارا:سلام آقای کیم من لی سارا هستم برای پرستار بچه اومدم
ته:خیلی خوب با حقوق راضی هستید سابقه دارید؟
سارا:بله از حقوق راضیم من حدود دوسال معلم مهد کودک بودم
ته:خیلی خوب همراه من بیانند تا با یونا آشنا بشید
ویو سارا: با آقای کیم به سمت در رفتیم در صورتی بود در را باز کرد و دختر کوچولو با یک لباس سبز پاستیلی نشسته بود و با عروسکش بازی میکرد
یونا:بابایییی(بغلش کرد)این خانومه کیه؟
ته:این پرستار جدیده اذیتش نکنیا
یونا؛چشم (به سمت سارا رفت) سلام خانومه اسمت چیه؟
سارا:اسم من سارا س فامیلیم هم لی
یونا:خوش بختم منم یونام کیم یونا میای بریم بازی کنیمممم؟
سارا: البته
ته:خوب خانوم لی انگار یونا باهاتون رابطه خوبی گرفته ما ساعت ۷ صبحانه میخوریم ساعت ۱۱ ناهار و ۸ شب شام و ساعت ۹ هم میخوابیم و امروز میرید خونتون و وسایلتون جمع میکنید و سمت چپ اتاق یونا هم اتاق شماست
سارا:باشه خیلی ممنون آقای کیم
ته:خواهش میکنم لطفا من را آقای کیم صدا نزنید تهیونگ هستم لطفا رسمی صحبت نکنید راحت باشید
سارا:چش..باشه خوب یونا بریم بازی
یونا:هولااا بازیییی
دیدگاه ها (۱۷)

تولدت مبارککک یونگیییتولد یونگیه عاشق نارنگیهپنیر سبزی شلغم ...

Part3سارا:با یونا داشتم بازی میکردم که اصلا متوجه گذر زمان...

Part 1 کارکتر ها :تهیونگ ،یونا (دختر تهیونگ ) ،سارا شخصیت ...

تیزر فیک جدید

خب یه رمان نوشتم نمی‌دونم خوبه یانه پارت اول دعوای تهکوک هست...

زندگی با خنده ( ناز کشیدن جین)غذامون رو خوردیم و جالب اینجاس...

عشق بی پایان من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط