پارت هشتم رمان ماه عسل

پارت هشتم رمان ماه عسل 🌙🎧🌷


مادر سوزان: عزیزم هرنو تیپ

لباسی که دلت می خواد عاطفه


تو فروشگاه داره؛ خودت انتخاب

بکن؛ به سلیقه خودت؛ من: اشکالی

نداره مادر جون هم لباس خونگی

بردارم وهم لباس بیرونی؟


سوزان: نه عزیزم؛ این چه حرفی؛

هیچ اشکالی نداره ٠


ومن هم تنها همه مدل لباس هارو

نگاه می کنم و گاه پشت سرمو

نگاه می کنم که ببینم مادر سوزان

درچه حالی ومی بینم که داره با

عاطفه حرف می زنه ومن هم چند

دست ست تاب و شلوار برمی دارم


؛ دامن شلواری و شلوارک٠


مانتوی تابستونی و مانتوی مجلسی؛


شلوار مجلسی؛ انقد هم مادر

سوزان پول دار


#ملیحه دورانی#-#رمان ماه عسل#-#ادبیات#-#بلاگر#نویسنده#
دیدگاه ها (۰)

بسم الله الرحمن الرحیممتاسفم برای کسی که واسمکامنت میذارن وم...

به نام خدا من می نویسم تاهمه بفهمن اعمالم واسه چی هست و واسه...

پارت هفتم رمان ماه عسل 🏡🎤می شیم وداخل فروشگاه می شیم؛ به همه...

به نام خداعنوان شعر: چقد تو خوبی 💖❤من از وفاداری تواحساس خوب...

ایشون خود شخص آقای Vigiato و بقولی دست های پشت پردش هستن !!!...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط