من بعد از کلی وقت بازم اومد ویسگون

من بعد از کلی وقت بازم اومد ویسگون
اوووم بهم خوش آمد نمیگید؟؟؟خخخ
چقد فرق کردم با خیلی وقت پیشام بین خودمون بمونه فک میکنم بزرگ شدم ن انقد ک بتونم تنهایی از پس خودم بربیام ولی خب یاد گرفتم هیچ وقت دیر نیس برای اونی شدن ک دلم میخاد بشم
من فک نمیکردم هنوز منو کسی یادش باشه ولی آجی ریحان فراموشم نکرده بود همین شیرین ترین اتفاق امروزم شد.
دیدگاه ها (۱۰۹)

I saw her today ... about a quarter before our shooting vall...

کاشامروز سر یکی از چهار راه ها،یکی از این فالگیر هاجلویت را ...

بحثمون که میشد ...هیچی نمیگفتم و حرفامو میچپوندم تو دل بی صا...

ﺑﺎﺯ ﺑﺎﺭﺍﻥ،ﺑﺎ ﺗﺮﺍﻧﻪ،ﺑﺎ ﮔﻬﺮ ﻫﺎﯼ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥﻣﯽ ﺧﻮﺭﺩ ﺑﺮ ﺑﺎﻡ ﺧﺎﻧﻪ .ﻣﻦ ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط