داستان تاتوره

●○ داستان تاتوره ○●

پارت ۵


خبری از زندگی درون میزوکی نبود
اون به قتل رسیده بود . اما توسط کی ؟
طی این اتفاق سران دهکده (همون گوز پیرای کنار دانزو) یه گوش مالی حسابی به اینوایچی دادن و اینوایچی هم یه زری راجب ناروتو زد
که اره این از جتسوی جا به جایی استفاده کرده بود و اینکه با میزوکی ارتباط داشته و انبو های ریشه ناروتو را نصف شب دزدین تا بفهمم قضیه چیه
و البته که ناروتو اینو پیشبینی کرده و بود و راهکاری داشت
خلاصه اینوایچی کبود شده درون خاطرات ناروتو را چک میکرد
که نحوه ی دزدیدن طومار دید که درون ان ناروتو از حارم نو جوتسو (همون دخترای اهم اهم) _ هنگ نو جوتسو و بدل سایه و جوتسوی جابه جایی استفاده کرده بود
بعد که خواست جلوتر بره کوروما بله درست خوندید کوروما خیلی گنگ و با ابهت گفت
_و با اجازه ی کی فضولی میکنی ؟ احمق
و خیلی قشنگ اینوایچی را از خاطرات ناروتو پرت کرد بیرون
اینوایچی هم که دید کیوبی جان دیگه اجازه‌ی دسترسی را نمیده پاشد رفت پیش سران گفت که اره ناروتو تو چه سطحیه و اینا
هوگاکه هم که خداش بود سریع گنین شدن ناروتو را رسمی کرد




ناروتو با قیافه ای عبوس شکایت کنانگفت
_ هوی کورو مگه نگفتی جلوش میگیری ؟ مگه نگفتی نمیزاری ببینه ها چی‌شد ها...
کوروما با وقاحت تمام حرف ناروتو را قطع کرد و با لحن سرد و خشک گفت

_اولا پنجاه بار بهت گفت اونجوری صدام نکن دوما دارم کمکت میکنم و این به مفع خودته

ناروتو میتونست سرگرمی و تحقیر را در اعماق لحن کوروما حس کنه و این اعصابش را خرد میکرد هرچند فقط پوزخندی زد و ازردهنده گفت

_منظورت پنجاه و یک دفعه است دیگه نه

ببند توله‌


♤ چندی بعد ♤

یه خری گفت
(قابل توجه دوستان عزیز میزوکی که پرپر شد ایروکا هم که قبلش استعفا داد پس فقط یه خر ناشناس میمونه اینا رو بگه)
_تیم هفت اوزوماکی ناروتو ، هارونو ساکورا

ساکورا با شنیدن اسمش کنار ناروتو اهی کشید و زیر لب غر زد
_بدبخت شدم من بدشانس ترینم

همون خر
_و اوچیها ساسکه

و در این حال ساکورا با شنیدن اسم ساسکه تمام ناراحتی خودش را بخواطر ناروتو در لحظه فراموش کرد و شروع کرد به بال بال زدن (از خوشحالی) و پز دادن به بقیه دخترا که تهش منجرم به دعوایش با اینو


چندی بعد


سر گروه ها یا همون جونین های ناظر به مرور زمان می امدند و گروهای سه نفره از دانش اموزان را با خود میبردند


#ساسکه
#ناروتو
#اینو
#اینوایچی
#ناروتو
#میزوکی
#جونین
#اوزوماکی
#کاکاشی
#ساکورا
#هیناتا
#شینو
#کیبا
دیدگاه ها (۲)

●○داستان برادر ؟○●پارت ۶۶:۴۰ آروم چشم هایش را باز کرد و به د...

■□جوجوتسو□■ پارت ۵ همینطور که یوما به خاطراتش عکر میکردم صدا...

●○ برادر ؟○●پارت ۵کمی یه دور و بر نگاه کرد ، بر خلاف تصورش ...

ادامه ی پارت ۴ و خاطرات تلخ و شیرینی که با گربه هاش داشت را ...

پارت ۲ به معنای واقعی این پارت زیادی طولانیهاین همون ماموریت...

رمان انیمه ای «هنوز نه!» چپتر ۴

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط