سناریو

#سناریو
*وقتی فوبیای رعد برق داری و از ترس میپری بغلشون*

نامجون : (سرتو ناز می‌کنه) هیس من اینجام دختر ترس ندارد که

جین : هندسام کوچولو ترسیده ؟
ا/ت : اوم(کیوت)
جین : نترسه یاع یاع یاع
ا/ت : ...🙄
(زبان نویسنده از نمک بودن جین قاصر است 🤡)

شوگا : ( این پیشی خواب بوده و وقتی ا/ت میپره بغلش بیدار میشه) ها چیع؟
ا/ت : میترسم
شوگا : عیب نداره گوربه کوچولو بی بغل من بخواب

جی هوپ : ( سفت بغلت میکنه ) نترس ساینشاینم تا منو داری غم نداری تا وقتی حالت خوب شده بغلت میکنم

جیمین : ( بدون هیچ حرفی گونه ا/ت رو میبوسه و بغلش می‌کنه تا آروم بشه)

تهیونگ : نگاه کن توروخدا دختر گنده رو
از یونتان یاد بگیر بچم آروم نشسته نگاه میکنه
ا/ت : ایش اصلا من میرم خونه مامانم هی واسه من یونتان یونتان می‌کنه برو شب ها هم با همون یونتانت بخواب جناب کیم
تهیونگ : نه ا/ت واسا غلط کر....
( ا/ت رفت و در را محکم بست)

جونگ کوک : ترس نداره که چوچولو من بیا به جاش شیر موز بخور لذت ببر😃
ا/ت : منطقی🗿
دیدگاه ها (۳)

#سناریو #تهکوک جونگ کوک : چقدر تنگههههتهیونگ : درش بیاررررج...

اوخی🥹فقط اونجا که بریم بیرون حلش کنیم🫣😂#تهکوک#ویکوک

#سناریو *تهکوک در ماشین*جونگ کوک : می‌کشی پایین؟تهیونگ : میخ...

سناریووقتی یهو میری پیشش و محکم بغلش میکنی و گریه میکنی ❤️‍🩹...

فیک مافیای سیاه من part 3

(وقتی بعد از عروسی نگرانی که خوب بیش نره و...)نامجون:اگه میت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط