Pt

Pt12
دخترک مشغول غذا درست کردن بود با بقیه خدمتکارا بعد نشست تا پیازارو خورد کنه چشش میسوخت سویانگ:هی دختر چرا گریه می‌کنی سوفیا:نه بخاطر پیازه گریه نمیکنم نگران نباش تو همین هین پسرکی که اتاق رو طی میکرد هی میرفت میومد میرفت میومد همون موقع جیمین اومد داخل جیمین:کوک راجبش فهمیدیم کوک:خوب چیشد عیونگ جیمین:اسمش کیم سوفیاست تویه پرورشگاه بزرگ شده پدرش یه قمار بازه و مادرش بخاطر سرطان مرد تا پدریش ‌تاحالا‌چند بار خواسته بهش تجاوز کنه اونم واسه همین از خونه فرار کرده کوک با شنیدن تک تکه حرفا بدنش سرد تر میشد و افتاد زمین جیمین:کوک داداش چیشدی کوک:ا اون سوفیا خودمه دختر کوچولوم جیمین:او اونی که الان اون پایینه کسیه که دنبالش میگشتیه کوک:آره خودشه خودشه عیونگ هیونگ من اونو بوس کردم لمسش کردم خودم بهش تجاوز کردم من باعث شدم فکر خودکشی به سرش بزنه منه احمق منه عوضی چطور نتونستم بشناسمش بعد چند سال همه جارو دنبالش گشتم هرجا که بگی جلو چشش بهش خیانت کردم الان چیکار کنم هیونگ جیمین کوک رو تو بغلش گرفت جیمین:آروم باش درست میشه همون موقع تهیونگ اومد تو تهیونگ:کوک کوک:هیونگ تهیونگ و جیمین کوک رو رو تخت نشوندن همون موقع در زده شد کوک اشکاش رو سریع پاک کرد تهیونگ:کیه سوفیا:ارباب شام حاضره تهیونگ:خیله خوب میایم سوفیا:چشم دخترک رفت پسرک بلند شد تهیونگ:گوش کن کوک اصلا راجب هویتت بهش نگو خوب اصلا تابلو نمیکنی پسر با این قیافت ببینتت می‌فهمه که
دیدگاه ها (۱۴)

Pt13کوک:صداش رو می‌شنوم بهم میریزم ولی میخوام ۲۴ ساعته جلو چ...

Pt14جین:باید ببرمت بیمارستان ازت نوار قلب بگیرم سوفیا:کارام ...

Pt11دخترک دوباره پشیمون شد تو اتاقش رفت که سویانگ هم اومد سو...

PT 10کوک دنبال چیزی که تو دست دخترک بود میگشت دخترک هی تقلا ...

#تک_پارتی #تهکوک#درخواستیتهیونگ نگران در حال درست کردن سوپ و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط