بگذار برایت چای بریزم

بگذار برایت چای بریزم
امروز به ‌شکل غریبی خوبی
صدایت نقشی زیباست
بر جامه‌ای مغربی
و گلوبندت چون کودکی
بازی می‌کند زیر آیینه‌ها…
و جرعه‌ای آب
از لب گلدان می‌نوشد
بگذار برایت چای بیاورم،
راستی گفتم که دوستت دارم؟
گفتم که
از آمدنت چقدر خوشحالم؟
حضورت شادی‌بخش است
مثل حضور شعر
و حضور قایق‌ها و خاطرات دور...!

#نزار_قبانی
دیدگاه ها (۵)

سودای تو را بهانه ای بس باشدمستان ِ تو را...ترانه ای بس باشد...

فروغ فرخزاد یه جا توی نامه به معشوق اش میگه:«قربانِ بودنت بر...

#قلم_نوشت آدمایی که جای حرف زدن مینویسن، خطرناکن!درست مثل هم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط