ادبیات طیمارستانیمیم ر دالپارت

ادبیات طیمارستانی(میم ر دال)(پارت1 18+)
من مردها این موجودات پشمالو ، بی مبالات و گنده را دوست دارم ، وقتی دستم را میفشارند، نفسم را بند می آورند، لباسهایم را در می آورند، ریش زبرشان را روی پوست تنم می کشند هر بار با شوقی بچه گانه کف دستشان را روی تنم پیاله می کنند دوست دارم.
نه فقط عشق بازی بلکه همه ی کارهایی که با مردها می کنم را دوست دارم با مردها راحت ترم، هیچ وقت مجبور نبودم که وقتم را با صحبت در مورد کرم پودر تلف کنم، میتوانم خیلی راحت درمورد نا امیدی هایم، تنهایی هایم و حتی خود ارضایی هایم حرف بزنم.
در واقع تا بحال هیچ وقت نتوانستم با یک زن در مورد این جور چیزها حرف بزنم، دخترها خیلی جدی، خیلی خوب، خیلی مودب تر از حد تحمل من هستند، گاهی ساعت ها در مورد مدل یک لباس حرف می زنند و یا می پرسند ابرویت را کجا برداشتی و پاسخ دادن به اینجور سوالهای زنانه مرا تا حد مرگ کسل می کند، دخترها به در و دیوار و کف زمین نگاه می کنند و لابد وقتی به دستشویی می روند به تمیز بودن حوله ها دقت می کنند و این من را می ترساند.
#ملیچک
دیدگاه ها (۳)

ادبیات طیمارستانی(میم ر دال)(پارت2 18+)وقتی مردی در خانه را ...

ادبیات طیمارستانی(میم ر دال)(پارت3 18+)وقتی فکرش را می کنم، ...

دیشب توی بیمارستان یِ مَردیو اورده بودن کِ از شدت مستی حالش ...

سلین: تو چند ساعت پیش گفتی که عاشقا برای این تو گذر زمان از ...

پرسیدم: «چند تا منو دوست نداری؟»روی یک تکه از نیمرو، نمک پاش...

عشق رمانتیک من❤😎پارت ۱۴داشتم به ساعت نگاه میکردم کهجونکوک: ا...

وانشات اینوماکی//پارت ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط