شرط عاشق

شرط عاشق

شرط عاشق پیش معشوقش زمین افتادن است
شرط این افتادگی مشروط بر دل دادن است

منتظر باشی، نباشی، آنکه دیگر نیست، نیست
این همان راز نهان در دل به یاری بستن است

تا قلم در دست من باشد، وَ کاغذ زیر دست؛
شعر در میدان کاغذ نیز در رقصیدن است

آنکه آمد در دل من دل به دریا زد کجاست؟
یا که شاید کار او قلب کسی دزدیدن است

مرگ می بارد به جای جوهر از قلب قلم
می نویسد در جوانی بِه ز پیری مردن است

خوش به حالت تکیگاهی داری از جنس خودت
جای معشوقه مرا بر این قلم، چسبیدن است

حسین حیدری"رهگذر"

۱۳۹۶/۹/۱۸

https://telegram.me/Heidari_official2
دیدگاه ها (۱)

شهره شهرروی قبرم بنویسید که عاشق بودمتا بخوانند و بفهمند که ...

در چشم مندر چشم من نگاه غریبی نشسته استتصویر آخرین نفس از مر...

عشقما همه ایستاده ایم تا عشق را گردن زنندتا که آتش را بیفروز...

تحریمآسمان را جمع کن، خورشید، دیگر مرده استآبروی آسمان را با...

راستی دیشب دوباره مست و تنها بی قرارسر درآوردم از آن کوچه از...

به یاد سلمان هراتی، قیصرامین پور و طاهره صفارزاده

🌸 مجموعه کامل دعای روزهای هفته جدید ۱۴۰۵🌸شنبه – یا علیم«ای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط