فارغ از غمم چه بنشستی

فارغ از غمم چه بنشستی،
چرا دل مرا بشکستی؟
همچو من، تو مستی

#می‌زده‌ #مرضیه
دیدگاه ها (۱)

انار بودیم...به هم که می رسیدیمجانمان، ترک بر می داشتتو از خ...

شانه کمتر زن که ترسم تار زلفت بشکندتار زلف توست، اما رشته ی ...

خموش و گوشه نشینم، مگر نگاه توام؟لطیف و دور گریزی، مگر خیال ...

از آخرین باری که سمت کاغذ و خودکارم رفته ام و حس کردم که میت...

تو سکوت مرا بشنو که صدای غمم نرسد به کسیآمده ام تو به داد دل...

🍒🌱همچو مجنون گفتگو با خویشتن باید مرابی‌زبانم هم‌زبانی همچو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط