اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۰۱
[ویو آرتور]
در حالی خیلی جدی حرف می زد قطعا داره راست میگه...تک تک کلماتش با قاطعیت می گفت
آرتور: پدرش چرا باید همچین گوهی بخوره ؟
ادوارد: اولین بارش نیست... قبلاً هم انجامش داده.. روی بدن شکم و صورت ملودی جای دست
و لگد بود..رد انگشت روی گلوش بود...و سرش زخمی بود..
با اتمام جمله اش به سمت ماشینش رفت..قبل از اینکه سوار بشه گفت
ادوارد: فقط کافیه باهام تماس بگیری...از حال ملودی با خبر میشی
و رفت..این چرا اینقدر عجیبه ؟ ملودی چیه این برج زهرماری دوست داره ؟ حتی اخم کردنش
هم مثل ملودی بود... به سمت ماشینم رفتم و به سمت مکان حرکت کردم بعد ۴۰ مین رسیدم..
وارد اتاق کارم شدم...
یونگ: ارباب اون انبار مطلق به جانگ بوده...
آرتور: کانگ پیدا کن ..و اینکه جانگ خبر کن بیاد
یونگ: چشم ارباب
با تعظیم کوتاهی رفت..حال ملودی بد بود ..جانگ عوضی دست روش بلند کرده..اون دستی که
بهش بخوره می شکونم...بعد ۲۰ مین جانگ اومد و نشست روبه روم
جانگ : حتماً برای کارای ادغام شرکت خبرم کردی ؟
اسلحه از کشو پایین میز در آوردم و تو دستم گرفتم...
آرتور: با کدوم دستت بهش دست زدی ؟
جانگ: چی داری می گی ؟
به دست چپش شلیک کردم که روی زمین افتاد و داد زد..خون کف اتاق ریخت
آرتور: گفتم با کدوم دستت روی دختر من دست بلند کردی ؟
جانگ: اهــــــــــه...
به دست راستش شلیک کردم...آها راستی جای لگد هم بود به پاش شلیک کردم که..
پارت ۱۰۱
[ویو آرتور]
در حالی خیلی جدی حرف می زد قطعا داره راست میگه...تک تک کلماتش با قاطعیت می گفت
آرتور: پدرش چرا باید همچین گوهی بخوره ؟
ادوارد: اولین بارش نیست... قبلاً هم انجامش داده.. روی بدن شکم و صورت ملودی جای دست
و لگد بود..رد انگشت روی گلوش بود...و سرش زخمی بود..
با اتمام جمله اش به سمت ماشینش رفت..قبل از اینکه سوار بشه گفت
ادوارد: فقط کافیه باهام تماس بگیری...از حال ملودی با خبر میشی
و رفت..این چرا اینقدر عجیبه ؟ ملودی چیه این برج زهرماری دوست داره ؟ حتی اخم کردنش
هم مثل ملودی بود... به سمت ماشینم رفتم و به سمت مکان حرکت کردم بعد ۴۰ مین رسیدم..
وارد اتاق کارم شدم...
یونگ: ارباب اون انبار مطلق به جانگ بوده...
آرتور: کانگ پیدا کن ..و اینکه جانگ خبر کن بیاد
یونگ: چشم ارباب
با تعظیم کوتاهی رفت..حال ملودی بد بود ..جانگ عوضی دست روش بلند کرده..اون دستی که
بهش بخوره می شکونم...بعد ۲۰ مین جانگ اومد و نشست روبه روم
جانگ : حتماً برای کارای ادغام شرکت خبرم کردی ؟
اسلحه از کشو پایین میز در آوردم و تو دستم گرفتم...
آرتور: با کدوم دستت بهش دست زدی ؟
جانگ: چی داری می گی ؟
به دست چپش شلیک کردم که روی زمین افتاد و داد زد..خون کف اتاق ریخت
آرتور: گفتم با کدوم دستت روی دختر من دست بلند کردی ؟
جانگ: اهــــــــــه...
به دست راستش شلیک کردم...آها راستی جای لگد هم بود به پاش شلیک کردم که..
- ۱۰.۶k
- ۲۹ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط