درد که به استخونت رسید

دَرد که بِه استخٓونت رِسید
دیگه مُهم نیست چی میشِه...☔
دیگه از گریَم خبری نیسْ،
یه بُغضِ لعنتی کِه کُنجِ ،
گلوت خونه کردِعُ شُدِ همدَمت :)
یه سکوت عجیب کِه ...
خودتم نمیدونی دَلیلش چیِه؟
کم کم بِه نفس عَمیق عادت میکُنی؛
واژه ها تو سرت رِژه میرَن...
ولی دردتُ توصیف نمیکُنن 🙂
عادت میکنی به سردَردایِ ...
هر روزُ هر شَب :):unicorn_face:
کم حرفی نیٓست ...
هجوم هزار تا فکرِعُ هزارتا ...⚘
واژه وُ لبی که بِه گله باز نمیشِه :))
اینجا که رسیدی بیٓتفاوُت میشی...
سِر میشیٓ سیر میشی؛
من الان دقیقا همینجا وایسادم :)
دیدگاه ها (۹۰)

رابطع ها مثلِ اسپرم شدعاز هر صد هزارتا فقط یکیشون ممکنع موفق...

شده در اوجِ جوانی با همین ظاهرِ شاد، تا گلو پیرِ کسی باشی و ...

و سر دردهایی که هر شبجایِ ☇خالیِ بوسه ات رابهانه ⚘میکنند!

+مهم نیست دیگه واسم _چی ؟+اینکه بقیه دارن چه گوهی پشت سرم می...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط