پشت هم شعر نوشتم

پشت ‌هم ‌شعــر نوشتــم
که‌ بخوانـی خواندے؟

بغض ‌کردم که ‌ببینی‌و
بمانے ماندے؟

به‌ خداشعـرتـریـن
شعـرِمنـی میفهمے؟

هــوس ‌انگیــزتــرین
حس ِ‌زنی میفهـم
دیدگاه ها (۱۰)

گاهی دلم برای تو بدشور می زنددستی به روی اسم توهاشور می زندم...

قصدرفتن کرده ای تاباز هم گویمبمانبار دیگر می کنم خواهش؛ ولی ...

آنقدَر از تو نوشتم همه جا پیش همهقصّه ی شاعری ام یکسره دیوان...

✍ دلتنگت بودم،عڪ ست را از روے صفحه ے گوشے بوسیدمگرماے آغوشت ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط