برادر بی رحم من

برادر بی رحم من 💔🥀🖤

💫part 6

"خب دبگه تموم شد
&داداش خیلی درد داشت
" اخی میدونم اشکال نداره تو یکم استراحت کن خوب میشی
&چشم داداش مرسی
"خواهش میکنم

(فلش بک به دو ساعت بعد)

ویو یورا:

کم کم چشمامو باز کردم و دیدم شب شده پشمام ریخت(🤣) من از صبح تا حالا خواب بودم؟ چقدر عجیب اروم بلند شدم رفتم دوش گرفتم و لباسامو پوشیدم و رفتم پایین دیدم داداشم نیست رفتم پیش سولی

&سولی
✓بله
&داداشم کجاست
✓رفتن بار
&دوباره؟
✓بله
&ای خدا چرا اخه
✓من نمیدونم
&کی برمیگرده؟
✓پنج دقیقه دیگه
&مرسی
✓خواهش میکنم

ویو یورا:

تو پذیرایی نشستم و منتظر داداشم بودم نمیدونم چرا ولی تا جایی که میدونم اون همیشه مسته خیلی ویسکی میخوره پنج دقیقه گذشت و داداشم اومد مست بود و تلو تلو میخورد اصلا تعادل نداشت سریع رفتم پیشش

&د.. داداش
" یورا الان وقتش نیست (مست)
&اما..
"هیس ساکت باش(مست)

(یونگی میره تو اتاقش و یورا هم پشت سرش میره)


& تق تق تق(صدای در)
" بله (مست)
&داداش بزارید بیام تو
"خیلی خوب بیا (مست)

ادامه دارد...

ببخشید کم بود
دیدگاه ها (۱۱)

ناموصا تصورش کنید.... حالا بگید حستون چی بوده تو کامتا بگید ...

فالوشه

برادر بی رحم من💔🥀🖤💫part 2&ولی... "کافیه (عصبی) &چ... چشم ببخ...

برادر بی رحم من 💔🥀🖤💫part ۳ویو یورا:داشتم میرفتم توی اتاقم ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط