عشق مشکی

عشق مشکی
P3

از زبان تهیونگ:
رفتم توی خونه
&مامان جون:چرا خون دختررو خوردی هان؟
+مامان جون قر نزن

&مامان:نمیخوای طلسمت بشکنه چرا نافرمانی کردی؟
+مامان اح ولم کن
یه دفعه دنیل اومد تو

+توعه عوضی اینجا چیکار میکنی؟
£دنیل:مگه نمیخوای طلسمت بشکنه؟
+چرا
£دنیل:برات می‌شکنم ولی یه شرط داره
+چه شرطی لعنتی؟

£دنیل:تو ۱سال خون اشام شدی کل این یک سال خون خرگوش و جونور خوردی ولی امروز خون انسان خوردی

+خب
£دنیل:نباید این کارو میکردی الآنم باید بری باهمون دختر ازدواج کنی

+بروبابا من قصد ازدواج ندارم بعدشم مگه ازدواج به همین سادگیه من خودم ی نفر دیگرو دوست دارم دوست دختر دارم

£دنیل:من شرطو گفتم اگه قبول نکنی تا آخر عمرت خون اشام میمونی تا ۳ماه وقت داری بری با اون دختر ازدواج کنی تا طلسمتو بشکنم
و دنیل غیب شد
لنتی حالا من چیکار کنم

دستمو گذاشتم روی سرم من می‌خوام آدم بشم ولی نمی‌خوام با اون دختر ازدواج کنم پس ا.د چی میشه من دوست دختر دارم و دوستش دارم

اح نمی‌دونم چیکار کنم
از زبان ا.ت:
سوار متور شدم چند مین بعد رسیدم رستوران

¥مایکی:ا.ت گردنت چی شده نگران شدم
-هیچی تیغ برید پانسمان کردم
¥مایکی:خب مراقب باش راستی چند تا سفارش حاضره ببرشون
-اوکی

نشستم تا سفارش هارو بیاره
هنوزم تو فکر اون خون اشام لعنتی بودم به کسی بگم خون اشام دیدم میگن توهم زدی کسی حرفمو باور نمیکنه
دیدگاه ها (۰)

عشق مشکیP4از زبان ا.ت:بازم یه روز خسته کننده دیگه رو باید شر...

P5از لبای هم دل کندیم $ا.د:عشقم اینکه خبر خوبیع باید خوشحال ...

عشق مشکیP2فضولی ممنوع باید پیتزاهارو تحویل بدم زنگ خونه رو ز...

عشق مشکیP1از زبان ا.ت:زمستون تموم شده بود ولی برف روی زمین خ...

اگه با هم دعوا کنید و از خونه بزنید بیرون

فرار من

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط