جای ما در هر مکان خالیست.. گویا رفته ایم..

_







نشین با من ، با من منشین
تو چه دانی که چه افسونگر و بی پا و سرم؟

تو چه دانی که پس هر نگه ساده ی من
چه جنونی ، چه نیازی ، چه غمی ست؟
یا نگاه تو ، که پر عصمت و ناز
بر من افتد ، چه عذاب و ستمی ست؟

دردم این نیست ولی
دردم این است که من بی تو دگر
از جهان دورم و بی خویشتنم

پوپکم ! آهوکم!
تا جنون فاصله ای نیست از اینجا که منم

مگرم سوی تو راهی باشد
چون فروغ نگهت
ورنه دیگر به چه کار آیم من
بی تو ؟ چون مرده ی چشم سیهت

منشین اما با من ، منشین
تکیه بر من مکن ، ای پرده ی طناز حریر
که شراری شده ام

پوپکم ! آهوکم!
گرگ هاری شده ام

| #مهدی_اخوان_ثالث




" شبیـه خـدا باشیـم " ...

بیاییم اگرم
ی روزی با یکی قهر کردیم،
نمیگم عین خدا
ولی ی کمی شبیه خدا قهر کنیم
شبیه وقتی که ...
اگه تا ته ته ته تهشم رفته باشی،
بازم صداش که کنی،
تمام رخ
بر میگرده سمتت میگه:
"با منی عزیز؟ ... جانم ...

#خدا
#مکعب_خالی
#اللهم_صل‌علی_محمد‌و_آل‌محمد_و‌عجل_فرجهم
دیدگاه ها (۱)

...‏یک داستانِ کوتاه تک‌بیتی:گفتم که گاهِ وصل، چنین و چنان ک...

#برای_آرمان لَا يَوْمَ‏ كَيَوْمِكَ يَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ...

گفتم: هميشه فکرِ وصالِ تو می‌کنمدر خنده شد که اين همه فکرِ م...

‏مــن ماجـرای هـــجرِ تــو با نـوح گـفتم، اوکشتی درست کرد و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط