هه نمیدونم چجوری شروع کنم نمیدونم چه بنویسم نمیدونم آیا م

هه نمیدونم چجوری شروع کنم نمیدونم چه بنویسم نمیدونم آیا میتونم حرف دلمو بزنم یا نه چون اشکام نمیزاره الان پنج ساعته کارم گریه کردنه چشام باز نمیشه چشام کبود شده ...داره میسوزه الان هفت ساعته ازت بی خبرم هفت ساعت از سخترین ونامرد ترین روزای زندگیمه. خدا آخه چرا صدامو میشنوی چرا ....دیگه نمیتونم دیگه شکوفه نمیتونه محمدم الان کجایی کجایی شکوفه حالش خوب نیست میدونم تودریای سوار کشتی ولی نمیدونم حالت خوبه یانه بهم گفتی تحمل کن گفتم سخته نمیتونم شش ماه دوریتو تحمل کنم گفتی میتونی محمد شکوفه همین امشب کم اورده همین امشب داره تاوان این شش ماه رو پس میده محمد ای کاش اینجوری نمیرفتی ای کاش شب آخری اینجور نمی گذشت ای کاش چشام انگار داری باسوزن داخلش میزنی دیگه نمیبینم هیچیو نمی بینم دلم داره آتیش میگیره دارم نابود میشم نابود خدایا خدایااااااا دارم داد میزنم خدایاااااا صدامو میشنوی من بندت همونی که عاشقش کردی همونی که خودت اینجور خواستی رنوشتش بشه خداجون بندت کم اورده اونم بدجور
خدایا ازت نمیخوام مراقب من باشی ازت یه چیز میخوام محمدم سالم بره سالم برگرده من تنها اون دل خوشیم بود اون هم ازم گرفتی مواظبش باش تورو به جون خودت مواظبش باش خسته شد بهش امید بده بهش صبر بده خیلی سختگی کشیده تااینجا رسیده ازاینجا به بعدشم دستشو ول نکن نکن آقایی خانومی دلش بدجور برات تنگ شده نمیدونم چجور بگم نمیدونم دوست دارم فقط همینو میتونم بگم خداشاهده که دوست دارم وخواهم داشت تاآخرین نفسای زندگیم منتظرت میمونم تا ازسفر برگردی امیدوارم تودریا هیچ مشکلی پیش نیادبه امیدروزی که ببینمت.
دوستدار تو شکوفه
شب شنبه30مردادساعت
عشق
دیدگاه ها (۱)

با چندخورشید سلام کنمباچندماه خداحافظی کنمتابیایی تابیاییبرو...

من به هر تحقیری که شدم،باصدای بلند خندیدم!نام مراگذاشتند"باج...

خدا به همرات مواظب خودت باش نفسمجمعه 29مرداد خیلی داره سخت م...

حرفی ندارم بگویم فقط دوستت دارم همین

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط