هر چه کنم نمی شود تا بروی تو از دلم
هر چه کنم نمی شود ، تا بروی تو از دلم ،،
از تو فرار می کنم ، باز تویی مقابلم ،، پای کشیده ام ز تو ، تا بروی ز خاطرم ،،
باز به کوچه باغ غم ، دستِ تو شد حمایلم ،،
عقل به جنگ تن به تن ، عشق ،، تمامِ حرفِ من ،،،
عقل چه قائله به پا ، کرده به عشق قایلم ،، دل به جهان نبسته را ، تاجِ شهان شکسته را ،،
از چه گدای خود کنی؟ رو زِ بَرم ، نه سائلم ،،
صورت من رصد مکن ، درد مرا به صد مکن ،،
داسِ نگاه تو عجب ، کی برسد به حاصلم ..؟
بادِ خزان وزیده شد ، باز گرفته این دلم ،، کی تو بهار می رسی ..؟ حل شود آه ، مشکلم ،،
از تو فرار می کنم ، باز تویی مقابلم ،، پای کشیده ام ز تو ، تا بروی ز خاطرم ،،
باز به کوچه باغ غم ، دستِ تو شد حمایلم ،،
عقل به جنگ تن به تن ، عشق ،، تمامِ حرفِ من ،،،
عقل چه قائله به پا ، کرده به عشق قایلم ،، دل به جهان نبسته را ، تاجِ شهان شکسته را ،،
از چه گدای خود کنی؟ رو زِ بَرم ، نه سائلم ،،
صورت من رصد مکن ، درد مرا به صد مکن ،،
داسِ نگاه تو عجب ، کی برسد به حاصلم ..؟
بادِ خزان وزیده شد ، باز گرفته این دلم ،، کی تو بهار می رسی ..؟ حل شود آه ، مشکلم ،،
- ۱.۷k
- ۰۴ مرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط