بازی عشق کلک داشت نمی دانستم

بازی عشق کلک داشت نمی دانستم
غم آن سر به فلک داشت نمی دانستم

با نگاهی دل دیوانه گرفتار شد 
سفره عشق ، نمک داشت نمی دانستم 

دل من صافتر از آینه ، اما دل او 
شیشه ای بود که لک داشت نمی دانستم
 
به وفاداری من آنکه ز من ساده گذشت
 بیشتر از همه شک داشت نمی دانستم

آرزوهام شد آوار ، فرو ریخت سرم 
سقف این خانه ترک داشت نمی دانستم 

باختم زندگی ام را به قماری که در آن 
دلبری بود که تک داشت نمی دانستم . .
دیدگاه ها (۱)

...روسری فهمیده دارد صبر من سر می رود،نم نم و بــا نــاز هی ...

مادرای این دوره و زمونه واسه تربیت بچه ها از دی وی دی های آم...

زیر باران شده ام خیس بگو ...

. ヽ`、ヽ、ヽ、ヽ`、ヽ、ヽ``、、`、、ヽ、ヽ ♡کی گفـــته هـوای بارونی ... هوای ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط