عکاس رال باز من

عکاس رال باز من
P2
از بغل والتر بیرون آمدم و فین فین کردم
جمیز دست های سردم رو گرفت تو دستش و با افسوس و آه گفت

× دنیای عجیبه ؛ حتی اونیکه قشنگتر از همه نگات میکرد تنهات گذاشتن >>>
به کالیکس اجازه نده که دوباره خوردتت کنه

اشک هام رو پس زدم و گفتم:

_ فقط کمی متعجب شدم و تموم خاطرات خوب یادم افتاد بخاطره اون نتونستم خودم رو کنترل کنم

×قوی باش

راستی ات واسه فراد مجله ی پیست عکاس پیدا کردم میتونی بری مرخصی

_آخ مرسی داداشی( و یدونه بوس میزنه رو گونش )

صد بار گفتم از این چندش بازی ها درنیار اصن گوش نمیدی ( و داره با دستش همزمان جایی که ات بوسیده رو تمیز میکنه)

_ببخشید ...... بدخت دوست دخترت ( و میره )
سوار ماشین شدم و از پیست خارج شدم
به سمت خونه حرکت کردم ماشین رو جلوی در پارکینگ پارک کردم و رفتم داخل
دوش چند مینی گرفتم و برای خودم آشپزی کردم و بعد از یک روز پر مشغله و این همه تنش خواب بهترین گزینه بود خودم روی تخت انداختم و بالشم رو بغل کردم تازه داشت چشام گرم میشد که صدای زنگ گوشیم بلند شد فحشی به کسی که زنگ زده دادم و بلند شدم و گوشی رو برداشتم با دیدن اسم
"شریک جرمم"
بی اختیار لبخندی رو لبم نشست الان یعنی دلتنگ صدای جیغ جیغی الوین بودم این دختر واقعا شریک جرم هام بود بدون لحظه ای درنگ تماس رو وصل کردم و خسته لب زدم

_الوین خستم حالم خوب نیست

×اوکی تو راهم

و تماس رو قطع کرد از داشتن الوین تو زندگیم خیلی خوشحال بودم اونم مثل من یه دختره دو رگه هست اون یه رگش کره ای و یه رگش استرالیا ای هست و منم یه رگم کره ای و یه رگ دیگه ترکیه ای پدرم
اهل ترکیه بود و مادرم اهل کره با به صدا در آمدن زنگ در رشته افکارم پاره شد با شلوارک و تابی که پوشیده بودم به سمت در رفتم و در رو باز کردم الوین با کلی سوجو و الکل و تنقلات دستش وارد خونه شد همش رد گذاشت روی اپن و محکم بغلم کرد و لب زد

×باید حرف بزنیم حدس میزدم که حالت خوب نباید باشه با برگشتن کالیکس

_والتر و جمیز گفتن یه حرف رو تو دلشون نگه دارن گناه میکن

×نه توی آخرین سفر از استرالیا به کره توی فرودگاه کالیکس رو دیدم


اصن به یه ورم بیا خوش بگذرونیم من خیلی وقته مست نکردم
ااها راستی پارتی سراغ نداری فردا شب بریم وقتم آزاده


× پارتی پس فردا شب آماده باش میبرمت یجا کلن عوض همه این همه سختی رو دربیاری ( خنده های شیطانی)


_اوکی بیا شام خوردی یا درست کنم


×نه خوردم بیا که امشب پارتی دونفره بگیریم

من به سمت باند های بزرگی که توی حال بود رفتم و یه آهنگ گذاشتم و الوین مشروب و تنقلات رو حاظر کرد آهنگ بیلی رو پخش کردم و چراغ ها رو خاموش کردم و ریسه های اتاق و روشن کردم آهنگ رو تا آخر زیاد کردم و از ته دل با آهنگ لبخونی کردم....

حمایت؟
دیدگاه ها (۳)

عکاس رال باز من P3ویوات صبح شده با سر درد وجیعی از خواب بلند...

عکاس رال باز من P3_اسمتون چیه؟ ×اسم کیم تهیونگ _من هم ات هست...

عکاس رال باز من P1_برو برو همینه افرین دختر کلاه کاسکت رو از...

نام رمان : عکاس رال باز من تعداد پارت : معلوم نیست کاپل ها :...

نجات پروانه 🖤🦋پارت ۳که یهو یکی اومد داخل درو بست رومو برگردو...

#دوپارتی#هیونجین#درخواستیوقتی شب عروسی... ویو ات وای امروز خ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط