کارشناس هواشناسی در تاکسی با انرژی بالایی داد میزند

.کارشناس هواشناسی در تاکسی با انرژی بالایی داد می‌زند:
" تا پاییز چیزی نمونده..."
بعد ادامه می‌دهد..‌.
"اولین بارون پاییزی رو همین هفته اول خواهیم داشت"
به بیرون خیره می‌شوم،کنار دکه‌ی روبروی پارک ساعی مردی ایستاده و سیگاری دود می‌کند و دودش را در هوا رها می‌کند... یادت می‌آید ؟
قرار گذاشته بودیم که اولین بارون پاییزی، سر پُل تجریش باشیم و از ولیعصر پیاده تا پارک ساعی قدم بزنیم و غرق شویم در نگاه‌های یواشکی...
قرار بود وقتی باران شدت گرفت،زیر سقفِ مغازه‌های پایین پارک‌وی پنهان شویم و ماشین‌هایی که در ترافیک گیر کرده‌اند،را بشماریم و حدس بزنیم کدام راننده اول از همه عصبی می‌شود و صدای بوق ماشین‌اش را در می‌آورد...
قرار بود به پارک‌ِ ملت که رسیدیم،برویم زیر مجسمه‌ی پیرمرد چتر به دست،که اسمش را گذاشته بودی آقا چترالله و می‌گفتی:
"باید خیلی غمگین باشه ؟ نه؟! مردی که چتر دستش بگیره و تنها راه بره یعنی هیچ اُمیدی نداره"
می‌خواستم زیر همان چتر بگویم چشم‌هایت را لحظه‌ای ببند!
تا گردنبندی را که برایت گرفته‌ام زیر زلف باران خورده و بهم چسبیده‌ات ببرم و دست‌های سردم را با پشت گردنت گرم کنم...
گفته بودی:
"نه زنگ‌ بزنیم نه پیام...قول و قرار که احتیاج به یادآوری نداره!"
حالا من مانده بودم و بوی کباب کوبیده های شمرون و بارش نم نم بارانی که پوست تنم را لمس می‌کرد...
چرا نمی‌رسی؟قول و قرارمان یادت رفت؟
چند باری گوشی‌ام را برداشتم و نگاهش کردم شاید پیغام و زنگی زده باشی...
دلم نمی‌خواست باور کنم باران گرفته است و نیامدی!
گفته بودی: هر وقت کلافه شدی این دعا را بخوان و تکرار کن:
" هرگز دوست ندارم آنی شوم که تو رهایم کنی...!"
چند باری با خودم تکرار کردم، باران شدید شد اما نیامدی،روزهای بعد هم که باران گرفت نیامدی!پاییز آمد و رفت اما نیامدی!
اما من با هر بارش باران از پل تجریش تا پارک ساعی پیاده آمدم و برگشتم....
راننده می‌گوید:
"بارون نگرفته ترافیک شروع شده،بارون بگیره‌ این شهر چی می‌خواد بشه ..."
از کنار پارک ساعی که عبور می‌کنیم، جواب راننده را می‌دهم، می‌گویم:
پاییز بیاد
بارون بگیره
هیچی نمیشه!
فقط خاطرات مرده برامون زنده می‌شن
. #مهدی_پورفرد
دیدگاه ها (۵)

کانال عکس👇 ...

کانال عکس👇 ...

میدونی چیه! برگای پاییز زرد و نارنجی میشن،روزی چند صدتاشون س...

زیبا بودن با توعاشق شدن با من!شعر شدن با تومست شدن با من!بار...

.قامت ساقه ی نحیف رویاهایمزخمیِ خزانِ تهی از عشقی ست که رفت ...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

باد پاییزی ؟ کاش خدا بودم نسیم خنک اول مهر میشدم که بپیچم ل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط