بانوی غزل نکند خسته از اینجا بروی

بانوی غزل ! نکند خسته از اینجا بروی

تو غزالِ غزلی گرچه به صحرا بروی

شاید از دور تو را ماه صدا کرد نرو

ماه باشی و پیِ مه به تماشا بروی ...
دیدگاه ها (۱)

اڪَر روزم پریشاڹ شد، فداے تارے از زلفشڪه هر شب با خیالش خواب...

طاق ابروی چو محراب تو از بس زیباست هر که آمد به تماشا به ن...

تو که کوتاه و طلایی بکنی موها رامن شاعر به چه تشبیه کنم یلدا...

ناشناسمون💫دومی شاید پسر باشه ولی خب من یه پست بیشتر درباره ی...

رمان mbti

کلیپ چتمونم اماده کردماا..ولی پشیمون شدم ولی تا همینقدر بدون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط